ناپیدایی رمان امین انصاری

Size: px
Start display at page:

Download "ناپیدایی رمان امین انصاری"

Transcription

1

2

3 رمان امین ۱۳۹۵ 2016

4 عنوان: ناپیدایی نویسنده: امین چاپ اول: لندن ۱۳۹۵ شابک: ۹۷۸-۱-۹۰۹۶۴۱-۳۶-۵ این کتاب تحت مجوز Creative Commons Attribution, Non-Commercial, No Derivate Works Licence به چاپ رسیده است.

5 این کتاب تحت مجوز اموال خالقهی همگانی با شرط لزوم استناد به نویسنده استفاد هی غیرتجاری و بدون حق اقتباس از اثر mercial,( Creative Commons Attribution, Non-Com )No Derivate Works Licence به چاپ رسیده است. این بدین معنی است که شما میتوانید به شرط ذکر نام نویسنده و عدم استفاده تجاری این کتاب را به صورت رایگان دریافت و کپی کنید و آن را آزادنه با دیگران به اشتراک بگذارید. شما همچنین م یتوانید با هزینه خودتان این کتاب را چاپ کنید و به صورت رایگان تکثیر کنید. این مجوز به شما اجازه هیچگونه فعالیت تجاری و ایجاد درآمد برمبنای این کتاب را نمیدهد. همچنین این مجوز به شما اجازه نمیدهد که این کتاب را جرح و تعدیل کنید تغییر شکل دهید یا بر مبنای آن اثر دیگری بسازید. کلیه حقوق کپیرایت و دیگر حقوق نشات گرفته از این کتاب

6 به هر زبان در هر رسانه و به هر شکلی متعلق به نوگام است. نوگام حق برخورد قضایی با هرگونه فعالیتی را که در تضاد با مجوز Creative Commons و حق کپیرایت باشد برای خود محفوظ نگاه م یدارد. از شما دوستانی که این کتاب را از سایتی به غیر از سایت نوگام دانلود کرد هاید تقاضا داریم یک ایمیل خالی با عنوان نام کتاب به آدرس بفرستید تا ما بتوانیم آمار دقیقی از میزان دانلود کتاب در اختیار نویسندگا نمان قرار دهیم. نشر نوگام )NoGaam.com(

7 خواننده گرامی این کتاب توسط نشر نوگام به چاپ رسیده است. نوگام به منظور توسعه نشر الکترونیک فارسی توزیع آسا نتر آثار فارسی در سراسر دنیا و حمایت از نویسندگان فارسی زبان ایجاد شده است. دسترسی آسان به کتاب یکی از را ههای موثر برای گسترش دانش و فرهنگ در جامعه است و نشر الکترونیک این امکان را برای کتابدوستان مهیا م یکند. نوگام بستری را برای ارتباط نزدیکتر نویسندگان با خوانندگان به وجود م یآورد و با تشویق همگانی به حمایت از نویسندگان معاصر امکان ظهور آثار ادبی و فرهنگی را فراهم م یکند. این کتاب با حمایت مالی شما کتابدوستان به چاپ رسیده است. در صورت امکان لطفا به اندازه قیمت پشت جلد کتاب یا هر مقدار دیگری که دوست دارید به انتشارات نوگام کمک کنید. نوگام برای ادامه کار خود به کمک عالق همندان نشر کتا بهای فارسی وابسته است. میتوانید کمکهای خود را از طریق پی پال )PayPal( به آدرس

8 بفرستید. برای کسب اطالعات بیشتر در مورد نحوه کمک به نوگام به وبسایت ما به آدرس NoGaam.com مراجعه کنید و یا با آدرس ایمیل تماس بگیرید. با سپاس حامیان پروژه گسترش کتاب و کتابخوانی فارسی نوگام )برای دیدن لیست حامیان موسس لطفا به آدرس مراجعه کنید(

9 امین محتوای این رمان برای خوانندگان زیر ۱۶ سال مناسب نیست. 10

10 امین تقدیم به ت ری و کاترینا 11

11 امین متوجه میگوید. چیزی یاش هند هی لهج با راننده یایستد. م تاکسی یکند. م تکرار دوباره را گفته که چیزی دارد احتماال نمیشوم. منظورش»آقا!«. برمیگردد هام. زد زل یپایند م مرا جلو هی آین از که مهاش چش به را کلمات میگرداند. را داغ و گرد چیز یک دارد دهانش توی انگار زرد درشتش مهای چش سیاهی دور آقا «خوبه»حالتون یکشد م هورت خسوف. وقت میگیرد را ماه دور که است هالهای شبیه چیزی است سرم میدهم ترجیح نمیگویم. چیزی اما بدم را جوابش میخواهم شلوغ همیشه مثل 1 مارت ایزی برگردانم. ماشین شیشهی سمت به را یخورد م دستم به که دستش میشنوید «منو صدای»قربان است. خم جلو صندلی دو بین فاصلهی از و کرده باز را کمربندش برمیگردم. نوسان راست و چپ به قبلی جملهی از هنوز دارد سرش سمتم. به شده حداکثر. سال سه و بیست دو... و بیست فوقش ندارد سنی یکند. م کی وسط شاید هامش دید جایی قبال انگار دیگر هندیهای همهی مثل میتونم بخواید»اگه یرفت. م چالوس سمت به که اتوبوسی توی فیلم برنمیگردم. نه! برگشت! باشید.«من مهمون گردونم... برتون دوباره 12 Ezymart 1

12 امین دست میکنم توی جیبم. آرزو میکنم که آب دهانی جمع شود تا بتوانم قورتش دهم. کارت اعتباری زرد دارد توی دستم میدرخشد. دست میکشم روی شمارههای برجستهی روش. واقعا برای یک بطری کوچک آب میمیرم. کارت را دراز میکنم به سمتش. دست نحیفش از کارت میگذرد و مچم را میگیرد. کمی با انگش تهاش روی مچم راه م یرود و بعد به ساعتش خیره م یماند. یعنی باید الاقل یک دقیقه منتظر بمانم. سرم را دوباره برمیگردانم. یک پسر و دختر چینی از در ایزی مارت م یآیند بیرون. دختر آبنبات چوبی را از یک لپش به لپ دیگر روانه م یکند و با ور آزاد لبش دست پسر را میبوسد. پسر به روب هروش خیره مانده اما یکبند فک میزند.»حالتون خیلی خوب نیست انگار«... برمیگردم به سمتش»خوبم باید یهکم استراحت کنم...«کارت را از دستم میکشد بیرون و برمیگردد سر جایش. یک بار از آینه نگاهم میکند و بعد کارت را فرو میکند توی دستگاه کارت خوان.»میشه رمزتون رو وارد کنید«دوباره برگشته. دستگاه را گرفته پیش رویم. زیر لب میگویم»۱۳۱۰۱۳«. تیز جوابم را م یدهد»الزم نیست رمزتون رو به من بگید خودتون...«بر میگردم به سمت بیرون. ثانی های نشده هنوز که میشنوم دارد رمز را وارد م یکند. به ساختمان زل م یزنم. صدای خفیفی از دستگاه کارت خوان بلند میشود»خدمت شما!«بر میگردم کارت و رسیدم را به سمتم گرفته. لبخند خفیفی تحویلش میدهم.»کمک م یخواید «سرم را تکان میدهم کمربندم را بازمی 13

13 امین روی هام. تشن صورتم. توی یزند م گرمی باد میکشم. را دستگیره و کنم چشمم یکنم. م جدا ماشین داغ بدنهی از را دستهایم و میایستم پا یک شورالین ۴۳ ققنوس آپارتمانهای یافتد: م مارت ایزی باالی نوشتهی به رودز. درایو زا سیاهی قطرهی آسفالت. روی میزنم بار دو یکی کفشهام با میکنم حس میکشم. سر را داغ هوای پایین. تا سریده کفش بند کنار خریدی چرخ و میشوم رد پیادهرو از یکند. نم سیرابم هم آب دریا یک بوتهی دو یکی وسط از یزنم. م پس هاند کرد رها سبزهها روی که را صف کنار از یرسانم. م مارت ایزی به را خودم و میشوم رد پهن و پت بطری یک یها. نوشیدن یخچال سراغ میروم مستقیم و میگذرم چینیها میدهم پشت و زمین روی مینشینم بیرون. میکشم را آب یکلیتری ار آب از بزرگی حجم هاند. چید یخچال روبهروی که ههایی جعب به حس یقهام توی را آب جریان دیگر... یکی دوباره حلقم توی میفرستم چشم»خوبی «یافتم. م سرفه به بعد و هم دیگر جرعهی یک یکنم. م راستش پلک رویم. شده خم قد کوتاه چینی پیرمرد یک میکنم. باز که اطراف به نگاهم میدهم. تکان بار دو یکی را سرم انگار. میپرد مغازه کارگرهای از یکی هاند. زد زل بهم همه میشوم متوجه یافتد م روی یگذارم م دست یایستد. م بعد و یآید م سمتم به قدم دو یکی ده یک میگردم. جیبم توی میشوم. بلند است بدبختی هر به و زانوهام 14

14 امین دالری ده و میدهم فروشنده نشان را آب بطری یآید. م چنگم به دالری خریدشان کردن حساب منتظر که یهایی مشتر صف طرف آن از را داغ هوای بیرون. یزنم م یاعتنا ب و پیشخوان روی میکنم پرت هستند 2 گ ث رپ توی یپیچم م میکنند. دورهام ماشینها صدای و رودخانه بوی گرم کاناپه روی نفر دو میرسم. ساختمان ورودی در به تلوتلوخوران و پای اصال. نیستم آنجا انگار نمیشود. جلب من به توجهشان صحبتند. شمردن. به میکنم شروع دلیل بی پایین. یآید م دارد یایستم. م آسانسور در پیر چینی زن سه میشود. باز درش که نرسیدهام نوزده به همیشه مثل دودو چشمهام میفشارم. بار سه را یک دکمهی میشوند. خارج سکوت احساس پایم زیر را راهرو توی موکت دوباره و میشود باز در میزنند. سیاهتر آنجاست هنوز سیاه لکهی یکنم. م نگاه کفشهام به یکنم. م شدت قلبم ضربان قدم هر با یپیچم. م حتی. یآید م نظرم به قبل از صدایی تنها قلبم صدای است. رویم پیش ده شمارهی خانهی میگیرد. مزه را یاش آهن سرمای میکشم. دستگیره به دستی یآید. م که است نگاهی دوباره عقب. میآیم قدم یک و میدهم بیرون نفسی میکنم. ار آب بطری آمدهام. که راهی به بعد و یاندازم م در روی شمارهی به زا میسوزد دوباره گلوم ینوشم. نم چیزی ولی یآورم م باال دهانم تا میگیرد... آرام کمکم قلبم میدهم. ادامه راهم به و یچرخم م خشکی. 15 Gauthorpe Street 2

15 امین بعضی حقیقتها زنده میمونن بعضی حقیقتها هم م یمیرن 16

16 امین روبهروی که میبینم را فرش پرزهای پلکهام بین باریک فاصلهی از سرامیک بعد میز پایهی دورتر کرم. و قهوهای هاند: کشید صف صورتم یک و آب دوش صدای تلویزیون. میز از قسمتی نهایت در و سفید»بابک!«میبندم. چشم هاند. کرد پر را فضا اسپانیایی نچسب هی تران خودم پیش م. ر ک هم من میکند فکر نمیشنود چیزی خودش چون»نشد«که!«نشد»چیزیات یکند م صدا دوباره»ها!«میگویم یآید م صداش دوباره»نوچ!«میگویم خودم با یکشد. م زیادی را سه و فرش روی افتاده میوه دیس میچرخانم. کمی را سرم»بابک!«قل دارد هنوز یکیشان طرف. آن و طرف این هاند شد پرت سیب چهار هرچی. یا هام... کرد پرت را خودم افتادهام دوباره آمد دستم میخورد. بیاید میخواهد البد میشود. قطع آب صدای و بابا!ای یآید م صداش دستهی به میکنم بند را دستم و میچرخم درجا کنم. عجله باید بیرون. یوت یپیچد م درد تازه باال میکشم که را خودم میسوزد. معدهام مبل. یا افتادهام زدهام زمین را خودم شدتی چه با بار این نیست معلوم کمرم. برای داشتم گمانم به آنکه از غیر یآید نم یادم به کابوس از چیزی... هب یا یکردم م نگاه بزرگراه به نردهها الی از داشتم میشدم. آماده پریدن 17

17 امین باالخره و یگذارم م میز روی را دستم یک میرسید... دور از که کامیونی دنب مبل گوشهی به را خودم و میشوم خم میافتد. دوار به سرم میایستم. جان»بابک میگویم خودم با جان!بابک یآید م صداش میکنم. لنگر راست و چپ به که همانطور و میایستم دوباره چی!«باشه مرده پایین. میدهم آرام را دستگیره حمام. در به میرسانم را خودم یاندازم م پشت باش! مرا یبرد. م باال را کفی لیف که میبینم را دستش در الی از لیف که همانطور است. لیف نوبت تازه دوش. اتاقک توی ایستاده در به کردی!«سرم به جون»بابک میزند داد دوباره بغلش زیر یکشد م را سر پهلوش کنار از کف از حجمی یبندم. م شیشکی براش خودم پیش»یه میزند غر خودش با آرام یایستد. م کپلش روی و پایین میخورد زیادی را»یو«یو!فاک میگوید متر آرا و حموم!«اومدم دقیقه بآ کتری به یایستم. م پشتش ل ختی و میبندم آرام را در یکشد... م اب میزنم. در میسوزد. معدهام میمانم. خیره آشپزخانه پیشخوان روی نشان طوری»ترسوندیم!«یخورد. م جا میکنم. باز را در صدا و سر گرفته را لیف کنم «یهکمکم صداشو»میشه خوابم. هنوز انگار میدهم باش!راحت میگویم چسبانده. هم به را پاهاش و هاش سین روی بیرون. میدهد نفسی دوباره! افتادی - 18 خوبم. -

18 امین میشی... اذیت اگه کن کمش آره - مه خودش میمانم. خیره هاند ماند قفل هاش سین روی که دستهاش به مه از پستانهاش پایین. یآورد م را دستش آرام بعد میشود. جلب نظرش روی گذاشته که یافتد م ژیلتی تیغ به چشمم سرش پشت میشوند. باز برمیدارم روشویی روی از را موبایلش و میگردانم بر را سرم جاصابونی. توی مضطربش صدای یکباره کنم. کم را اسپانیایی هی زنیک این شر که یکنه«... م کم رو صدا دومی کناریشهها دکمه»همون یپیچد م حمام صدا آنکه بدون و میدهم بیرون نفسی تخمم!«.»به میگویم خودم با میشنوم بیرون. میزنم حمام از یگذارم. م جاش سر را گوشی کنم کم را در جلوی از کنم نگاهش بیآنکه پس...«شد»چی میگوید آرام که بند دارد نفسم یبندم. م سرم پشت را حمام در و میگذرم دوش شیشهای یو!فاک یزنم م دادم سرم توی در روی یگذارم م را سرم یآید. م میکشم. زیادی را»یو«اش پنج چهل و ساعت دو است... دقیقه پنج و چهل و شش ساعت پنجره از پریدن مکرر کابوس به شد ختم البد که من ت پر خواب دقیقه یخورند نم گهی هیچ خواب قرصهای مبل... روی از افتادن نطور آ و کنم. شروع زودتر باید شاید کنند. تماشا را من بیخوابی که این از غیر یک دوازده شاید که باال بیندازم یکی نیمساعت هر شب نه از مثال کشیدنش سشوار نوبت حاال کرده. قطع را آهنگ صدای ببرد. خوابم 19

19 امین است. نان تست خالی را سق م یزنم. باد کولر بخار چایی را در هوا میپراکند. از در شیشهای به تراس و بعد به ساختمان روب هرونگاه میکنم. ردیف پنجرهها و نرد هها سر جایشان هستند. یک صبح معمولی در سیدنی است. جان میدهد برای یک زندگی معمولی شروع یک تکرار گذراندنی که پیشتر اتفاق افتاده. دست م یکنم زیر مبل و یک خشاب قرص میکشم بیرون. یک دانه از قرصها را جدا میکنم و م یاندازم توی دهانم. چایی هنوز داغ است اما م یخورمش. طعمش به سوزش پایین رفتنش م یچربد. زالفت 3 هم هیچ گهی نمیخورد عین قبلیها. فقط آدم به جای اینکه داد بزند قناعت م یکند به زل زدن توی چشم بدبخت یهاش. خشاب قرص را یک بار دقیق ورانداز میکنم ب یآنکه هیچ منظور مشخصی داشته باشم. از حمام م یآید بیرون. صورتش گل انداخته. موهاش پف کرد هاند. رویم را برمیگردانم به سمت بالکن. صداش م یآید»خوبی «برمیگردم به سمتش. جلوی در حمام ایستاده و حوله را گرفته دورش.»می گم خوبی «به سر تا پاش نگاهی م یاندازم. آرام میگویم»خوبم«و لیوان چایی را م یگذارم روی میز.»مادامی که اینجا میخوابی وضع همینه!«. چیزی نمیگویم. چند قطرهی آب از ساق یکی از پاهاش میسرند پایین.»یه لباس درست درمون بپوشی برای مصاحبهها!«لحظ های به 20 Zoloft 3

20 امین سرش... پشت دیوار روی کوچک هی لک یک به میمانم خیره روبهروم وبسایت! مدیر مصاحبه! ده ساعت لعنت! میکشد... تیر پشتم مصاحبه! نابز تپل سابقهی اسکریپت. جاوا و مال تیا اچ چپی پیا زبان به مسلط سمت به یافتد م راه یزنم... م پوزخند خوب! حال خوب. حال و چرب سمتم به برمیگردد کرده. کاری یک را ابروهاش خواب. اتاق شده! خوب - 21 چی - دیگه! ابروهام - دارن»قرصا چیند ورمی لب میدهم. تکان راست و چپ به را سرم خواب. اتاق توی میرود و میگیرد را راهش و کمکم!«یکنن م کورت هب کنار. یکشد م ببینمش. یتوانم م اتاق توی آینهی توی از که یداند م سر با»بابک! برمیدارم. را چایی لیوان دوباره و میکنم نگاه ساعت لحظه چند بره.«بزن هم رو یات تخم تهریش اون برو. مرتب شکل و توی صورتش سرسیاه شهای جو به باشد زده زل انگار یماند. م ساکت این دارد دوست میشه!«روبهراه هم حالت بگیری که رو»کار آینه سوزنش است وقتی چند بیکاری. گردن بیندازد را همهچیز باشد طور خیالش البد نمیگوید. چیزی پول از دیگر دوباره کرده گیر حالم روی این اگر برنمیخورد جاش هیچ به میدود. دارد شمار ثانیه است. راحت

21 امین پیک و شیک نامهی که بعد روز چند کارها. بقیهی مثل نگیرم. هم را کار و پیشدستی توی میگذارد را قرصها از یکی خودش رسید شدنم رد که برسم نتیجه این به باید بار چند یآورد. م برایم تگری آب لیوان یک با شکایتی نه میپرسد چیزی نه یآید. م خوشش وضعیت این از دارد دیگر میجوشد درونم چیزی یآید! م خوشش یآید... م خوشش یکند... م یروم م و میز روی یگذارم م را لیوان برسم. دیر نکند یپرم. م جا از و توی را بغلش زیر و پوشیده را یاش پلوخور سوتین و شرت اتاق. توی آنجا ندارد انتظار کار «سر»میری یکند. م ورانداز کمد روی آینهی حوله دنبال به کمد توی نگاهم شده چی میزند! خفیفی جیغ باشم. چشمش کجاست «... حولهام برم... زودتر میخوام»هیچی میگردد منتظر بگوید چیزی میخواهد تراس...روی شده گرد تعجب از توریه»اون کنم رهاش یآید نم دلم هام نرفت بیرون در از هنوز نمیمانم.»رخ میکنم اشاره شده رها کمد توی که سوتینی به و نیست!«بهتر بگوید چیزی میخواهد مانده. مردد دو این بین احتماال میده«. بهتری زیر انگار. یکند م اثر دارد قرص بشنوم. که نیستم اتاق توی دیگر اما کشویی در افتاده. ولز و جلز به هم معدهام میشود. مورمور چیزی پوستم حوله میگیرد. برم در مرطوب و گرم هوای فوج میکنم. باز را تراس ساختمانهای به مشکوکی نگاه میروم. کتر نزدی است. فلزی بند روی صبحها آن از است. معمولی صبح یک واقعا انگار نه یاندازم. م اطراف به یک خروج و مینشینم تراس همین روی باشم داشته وقت اگر که 22

22 امین آدم یک مفید کار یکنم. م تماشا برجها پارکینک از را ماشینها یک بدهد. انجام درست را تکراری کار یک که همین مگر چیست معمولی زیپ سختی به گیسو یاندازم. م اتاق داخل به نگاهی حمام راه در میکشد. باال را دامنش *** و پایین برگردم یکبار شدم مجبور کرد گیر باال. کشیدمش برایش کارم خندید. تو!«. بده یکم رو هات گند شکم»اون کنم تالش دوباره به»شب گفتم گوشش زیر آرام و باسنش روی خواباندم شد تمام که شکمم روی دستی بعد کرد. مرتب را یقهام و برگشت میرسم!«حسابت سایز دو ویتون لویی بریم راه سر میخوای که! میشی خفه»داری کشید ار بهاش ل میخواستم خندیدیم. دو هر بخرم «برات رو بزرگترش بود روزی دو یکی میلرزاند. را شیشهها باد نداشتیم. را وقتش اما ببلعم اتفاقی اما میداد اخطار مدام هواشناسی ببارند. میخواستند ابرها که را. آدم یکرد م خفه شهر هوای توی بود شده انبار رطوبت یافتاد. نم سالگرد شب یک فقط معموال سال توی اما. نداشتیم رفتن جز راهی دارد. وجود ازدواج یکی توی برویم بعد و بخوریم غذا اول گذاشتیم قرار بود. شنبه شب برویم. قطار با اینکه جز نداشتیم چارهای کنیم. مست و بنشینیم هها کاف از را دونفره اعیانی شب یک که میرسید وسعمان باالخره سال چند از بعد 23

23 امین یاش اول و گشتم برزیلی رستوران یک دنبال گوگل توی ببینیم. تدارک کردم. رزرو پنجره کنار دونفره میز یک زدم زنگ و کردم انتخاب را بود کافه و بار از پر دورش د. 4 کسفور آ خیابان چار س برزیلی کباب بعد و برویم قطار با مرکزی ایستگاه تا بود کافی نلی... درتی ساتسی سرد خیلی نه اپریل پاییزی هوای کنیم. پیادهروی هم های دقیق بیست نفره دو حرفهای و جانانه هروی پیاد یک برای میداد جان گرم نه و تا دو نگرفتیم. که نمیگرفتیم نظر در را هواشناسی تهدیدهای اگر البته هر توی که دالریها ه ن هشت همین از داشتیم. خانه توی کی س چ چتر احتیاط. محض داریم برشان گفتیم میشوند. پیدا مغازهای ورودی در از هم قدم پنج هنوز کرد. خیس را صورتمان باران نم کرد. برعکس را چترهایمان شدیدی باد که بودیم نگرفته فاصله ساختمان خندیدیم. و کردیم نگاه هم به هاند. شکست دو هر فهمیدیم بعد های لحظ ایستگاه تا یشنیدیم. نم را هم خندهی صدای که بود شدید آنقدر باد لبخند با هم دست به دست انداختیم باال شانه نبود. هم متر دویست دز ر آن باران که بودیم نرسیده راه هی نیم به هنوز رفتیم. و گرفتیم را راهمان روی میان در یکی گیسو میدویدیم. دیگر داد. نشانمان را سگش روی هب نیفتد. که نمیکردم رها را دستش میلغزید. هاش چکم بلند ههای پاشن ترسیدیم. آینهای شیشهی یک روی خودمان دیدن از رسیدیم که ایستگاه Oxford Street 4 24

24 امین آشفته موهای کرده. پنبه را بودیم رشته هرچه باران و باد فهمیدیم تازه بیهوا را رژش دلقکها شبیه گیسو. ریختهی بههم صورت من وز و انگشت با یاختیار ب بود. ریخته هم ریملش صورتش روی بود کشیده میخواستم آمد یادم کرد. را کار همین هم او خندیدم. و دادم نشانش همانجا بگیرد. ازمان یادگاری عکس یک که گارسون به بدهم را موبایلم هست!«که»همینی گفتیم بیاختیار دو هر یکباره گذشتم. خیرش از سمت به که شمالی سکوی سمت به افتادیم راه هم دست در دست و انتظار. به ایستادیم بعد و میرفت مرکزی ایستگاه میدادن تکون دست هی پسرا بندازی... بهشون نگاهی یه که بیرون را پایمان مرکزی ایستگاه از نداشتیم جرات شهر. به رسیدیم یامان ب آسمان و میشد تعبیر هواشناسی سازمان خواب بگذاریم. فرب ماشین. توی سوارهها سایهبانها زیر بودند ایستاده پیادهها میبارید. داشتیم. وقت ساعتی یک هنوز بودند. مشغول تمام سرعت با ککنها پا میرفتیم بعد بگیرند. آرام کمی ابرها تا بمانیم جا همان است بهتر گفتیم رستوران. به برساندمان تا میخریدیم کی س چ چترهای آن از دیگر یکی شکل یک لباسهای با جوان عده یک که بودیم خودمان حال توی یکدیگر تیشرتهای و میزدند لبخند باران زیر گذشتند. جلومان از 25

25 امین ابوت!«. تونی»فاک بود نوشته رویشان میدادند. نشان عابرین به را ترسیم را توزیر نخس شمایل محوی خطوط نوشته پسزمینهی در زیر بودند کشیده صف تماشاچیها این! از بهتر فرصتی چه میکردند. گمانم. به بودند سبز حزب از یکردند. م نگاه بهشان بیمنت و سایهبانها نوبت»حاال گفتم بلند باشد. بساط همین است قرار انگار بروم جا هر تکان دست گروه میان از دخترها از یکی اینهاست!«. هشت و هشتاد استخوانی و گندمگون میخورد ماها به صورتش حضار. برای میداد تکان جوابش در را تهایمان دس بیهوا گیسو و من مشکی. موهای با گرداند. برمان خیابان به رعد صدای دادیم. بودم. گرفته گیسو و خودم سر روی را جدیدمان فکسنی عصایی چتر جمعیت میان از آزادم. دست به بود کرده قالب را دستش یک هم او به ببخشید«مان»ببخشید یرفتیم. م شتاب با و یکردیم م باز را راهمان ام فقط بودند. محو مها آد صورت یدویدیم. م و یخندیدیم م بود. راه ۲۱۹ شماره تا هنوز بودند. کرده پر را اطرافمان که رنگی ههایی سای و بودیم غرق اطرافم تصاویر و باران صدای توی بود. مانده راهی کسفورد آ خیابان پیادهرو خیس پسزمینهی گیسو دست غروب میش و گرگ بودم: نور انعکاس بعد بود افتاده راه خیابان کنار در که آبی جوی آنسوتر که اشباحی آسفالت های شیش سطح روی رانندگی و راهنمایی چراغهای و خوردیم تنه آنقدر براقشان. سقفهای با ماشینها میدویدند سو هر به 26

26 امین زدیم تا رسیدیم. چتر را تکاندیم و در رستوران را باز کردیم. گارسون با لبخند پیش رویمان ایستاد. اسمم را گفتم. گفتم که میز کنار پنجره را رزرو کرد هایم. اجازه خواست که دفترشان را بررسی کند. با لبخند جوابش را دادیم. همزمان برگشتم. یک مرد تنها با یک لیوان آبجو پشت میزی که حسابا باید برای ما خالی میبود نشسته بود. زل زده بود به بیرون و لبخند میزد. صدای گارسون آمد. لهج هاش را نمیتوانست یا نمیخواست پنهان کند»متاسفانه میز شما هنوز اشغاله. میتونم شما رو به میز دیگهای راهنمایی کنم «حالم خوشتر از آن بود که بخواهم کافه را به هم بریزم. نگاهی به گیسو انداختم. سرش را به نشان تایید تکان داد. آرام گفتم»البته«. جایی کنار دیوار دو میز مانده به میز دلخواهم را برایمان مهیا کرد. نشستیم روبهروی هم. گارسون رفت و ما زیر صدای موسیقی مالیمی که پخش م یشد نگاهی به رستوران انداختیم. با خودمان قرار گذاشته بودیم که بعد از پیدا کردن یک کار به دردبخور حتما خودمان را به یک کباب برزیلی دعوت کنیم. حاال یک ماه میشد که سر کار میرفتم. تمام وقت با همهی مزایایی که دنبالش بودم. شده بودم مسئول وبسایت یک شرکت درست درمان.»چه جای بانمکیه!«گیسو با ذوق خاصی این را گفت و مشغول نگاه کردن به غذای میزهای بغلی شد. ب یهوا انداختم که»چه آهنگی! اسپانیاییه!«و سرم را در همراهی با آهنگ تکان دادم و گفتم»اینا هم هچیزشون اسپانیاییه!«27

27 امین گیسو با لبخندی جوابم را داد و دوباره به تماشای رستوران برگشت. همان گارسون دوباره آمد»نوشیدنی چی میل دارید «انتخابمان از پیش مشخص بود»دو تا لیوان آبجو ترجیحا کارلتن درات«لبخند زد. بدم نم یآمد سر صحبت را باهاش باز کنم»غذاهاتون هم مثل موسیقیتون اسپانیاییه «خندید و گفت»منظورت پرتغالیه «بعد خیلی با حوصله چیزهایی از غذاهایشان گفت و توضیح داد که زبانشان هم پرتغالی است از قضا. با همان روی گشاد های که آمده بود رفت. گیسو که در تمام آن مدت داشت بهم م یخندید حاال دیگر رسما قهقهه میزد. توی ذهنم ده دالر برای انعام گارسون گذاشتم کنار هر چند رسم نیست. با خودم گفتم یک شب آقایی کردن جای دوری نمیرود. یک سوم لیوان را یکجا باال رفته بودم. بعد از آنهمه تقال حسابی چسبید. لیوان را زمین نگذاشته گیسو را دیدم که خودش را خم کرده روی میز که چیزی بگوید. سرم را جلو بردم صداش آرام پیچید توی سرم:»دوس ت دارم!«میخوام یه آخر هفته رو روی لبت سر کنم یه عمر رو توی چشات منویی در کار نبود. هر دقیقه یکی از گارسونها با سیخ کبابی از راه میرسید و ما یکی دو تکه ازش جدا میکردیم. چیزهای بی ربط: دل 28

28 امین در دستمان از کتاب و حساب شترمرغ... جگر گوسفند گوشت مرغ حدس حالت بهترین در یافتد. م دارد اتفاقی چه یفهمیدیم نم بود. رفته سوال که نمیشد هم رویمان یدهند. م همه به را سرویس این که یزدیم م جوانکی این لبخندهای به پس برمیخورد. شبهمان یک آقایی به کنیم بودند. خوشمزهای چیزهای کردیم. اعتماد یکرد م خدمت بهمان که میگشتند چوب زغال روی محوری حول که عمودی سیخهای روی مورد در و گفتیم خوردن از فقط خوردن وقت یکردند. م درستشان آخر سیخ دو یکی وقتی خندیدیم. و ساختیم داستانها صورتحسابش دو بهمان و سراغمان آمد جوان دختر یک کردیم رد سیری فرط از را بیاوریم در سر گفت که چیزی از آنکه بدون داد. دسر برای انتخاب بودند. درآورده را شورش دیگر بود! موز کباب بیاورد. را اولی گفتم کوچک دیس یک توی حسابی صورت با اولی جوانک آن نشده چیزی را سرم تا دیگر. مشتری یک سراغ رفت و میز روی گذاشتش برگشت. ناقابل دالر ۱۴۶ یخندید. م گرد چشمهای با بودش. دیده گیسو برگردانم بودیم. خورده باال گذشتیم. کجاها از یدانم نم ماندیم. کسفورد آ در نیمهشب تا رد میخواندیم هایده و ویگن از یکبند یآید م یادم باال. خیلی بودیم مغازهای هر جلوی شبانه. کالب به بار از بار به میزدیم کافه از خیابان. در جلوی مست نشستیم. خواستیم که جا هر و بوسیدیم را یکدیگر 29

29 امین ساختمان توی تاکسی نشسته بودیم. راننده هندی بود به گمانم بیست و دو سه سالی داشت. احتماال برای چندمین بار گفت»ده دالرش کمه آقا!«... انگار کلم هها را هورت م یکشید... دست کردم توی جیب شلوارم ده دالر آن گارسون را که از سر انتقام بهش نداده بودم پرت کردم به سمت راننده... قیاف هاش چقدر آشنا بود... تا برسم به رختخواب هر چند ثانیه یک بار پیش خودم ازش عذر خواستم هرچند که آنجا نبود. خانه دور سرم میچرخید طیف مبهمی از نور پیش چشمم رژه میرفت... افتادیم... خنکای تشک تخت آتشی که درونم میسوخت را نوازش م یکرد و گیسو دست از تقال نم یکشید... بذار نفسی تازه کنم فکر م یکردم تمام... تمام شب رو وقت داریم... *** نیست. بیست بار کمدم را گشتم کشوی لباسم را. به هر سوراخی که داشتم سرک کشیدم.»دنبال چی میگردی «نشسته است جلوی آینه. خط چشم مبسوطی م یکشد. چشم از خودش بر نمیدارد.»ساعتم... بند مشکیه...«نفسی عمیق میکشد»صد بار گفتم بذارش یه جا که یادت بمونه«. صداش توی سرم م یپیچد. کار خودش است. البد جایی 30

30 امین مصاحبه. وقت برسم نظر به باید که طوری نمیخواهد کرده. پنهانش وصله یآید! نم هیچیام به است قهوهای بندش که ساعتم یکی آن کجاست!«که نمیزنی حدسم»تو کمد توی یکنم م را سرم است. لج انگار میکشد زیادی را»نه«خیر!نه بود بلند زیادی صدام بابای»گور میگویم بلند خودم با است! خودش کار حتما باشد. کرده بهاش. ل به رسیده حاال بیرون. میکشم کمد توی از را سرم ساعت!«میایستم آینه هروی روب سرش پشت میروم دارد. وقت را روز تمام انگار نگاهم دارد که میفهمم تقال. از کردهام دم یکنم. م مرتب را پیراهنم و از ببرد. باید که البته ببرم«رو ماشین باید»من نمیکنم. توجه یکند م سریعتر میرم قطار»با میگویم آرام قطار. توی یافتد م شکل و سر خرس رژ میفشارد. هم به و یکند م جمع را بهاش ل حاال میرسم«... برای بابک «برمیگردی»کی بهاش. ل روی نشسته دست یک آبی چارچوب از هنوز برمیگردم. و لباسم روی میپاشم را عطر بار آخرین خشاب مبل. سمت میروم و میگویم را این»زود...«نگذشتهام دقیقه چهل و هفت پیراهنم. جیب توی یاندازم م و میدارم بر را زالفت کنم. عجله باید میرسد. قطار دیگر دقیقهی پانزده است. پیشخوان روی میگذارم و برمیدارم زمین روی از را دستیام کیف چشمم زالفت بیندازم. نگاهی دوباره که میکنم باز را درش آشپزخانه. صدای میکنم. باز و یبندم م را پلکهام بار چند کرده. سنگین را 31

31 امین حرفی منتظرم میشود. قطع صداش یآید. م خواب اتاق از گیسو موبایل بگوید: و صداش توی کند ول را اسپانیایی تخمی لهجه آن مثال بزند. از نامه رزومه است جایش سر همهچیز کرده. قطع انگار نه ال!«.»ا کردهام. فعالیت درشان که پروژههایی هی نمون شرح قبلی شرکت مدیر را کراواتم یروم. م آب شیر سمت به است. خشک خشک دهانم احساس یایستم م وقتی میخورم. آب شیر از دهان با و پشتم یاندازم م و میکشم عمیقی نفس برمیگردد. اتاق به که دیدهام را گیسو میکنم بعد و دوشم روی یاندازم م را بندش برمیدارم. را سنگینم چرمی کیف میدهم ترجیح یافتد. م کاناپه به نگاهم لحظه یک میپوشم. را کفشم و بگیرم را کار این باید نمیشود. که حیف باشم کشیده دراز رویش را دستگیره دیگر... که طوری بزنم را آخر ضربهی میخواهم که طوری یآید. م خواب اتاق از چیزی شدن هجا جاب صدای پایین. میدهم پرصدا پایین که همانطور میگیرم. را در بیرون دستگیرهی و میکنم باز را در دعب و میدارم نگهش ثانیه چند یبندم. م محکم را در داشتهام هاش نگ انگلیسی به بعد و الا یآید م گیسو صدای یکنم. م باز آرام را در توی میروم قدم یک یکشد. م زیادی را صداش»سالم!«میگوید سبز جلوم داشته نگه گوشش کنار را گوشی که همانطور کباره ی خانه. آشنا همزمان صدایی میخورد. گره هم به لحظهای نگاهمان میشود. زمین روی یافتد م دستش از گوشی یآید. م خط پشت از نامفهوم و جا رو کلید»دسته یآید. م هنوز طرف صدای میشود. جدا قابش و 32

32 امین گذاشتم...«یک دستش را گذاشته روی سین هاش و نمیتواند حرف بزند. با خودم میگویم»به تخمم!«و بعد از کنارش میگذرم. با اینکه کلید توی جیبم است طوری بازی میکنم که انگار از روی پیشخوان برش داشت هام. برنگشته هنوز. از کنارش که میگذرم آرام میگویم»دیرم شده...«و ب یآنکه نگاهش کنم م یزنم بیرون و در را آرام پشت سرم میبندم. وقت چندانی ندارم فقط ده دقیقه. باید بدوم. دکمهی آسانسور را نزدهام هنوز که درش باز میشود. چهار پیرمرد چینی م یآیند بیرون. معلوم است به محض دیدن من حرفشان را برید هاند. در آسانسور بسته نشده که صدای صحبتشان را میشنوم. دکمهی طبقهی همکف را چند بار فشار میدهم. م یایستد. دلم میخواهد در شیشهای ساختمان خودش باز شود. نمیشود. خودم را میرسانم به دکمهی روی دیوار. دو سه بار فشارش میدهم تا باالخره باز میشود. گوث رپ را باید تا تهش بدوم. هوای نمدار و گرمی میزند توی صورتم. امروز قرار است تا سی درجه گرم شود. کارگران چینی سمت چپ خیابان مشغول کارند. به گمانم قرار است یک برج از توش در بیاید. شیب نرم خیابان اذیتم م یکند. هنوز بیست قدم هم نشده که به نفس زدن افتاد هام. با خودم میگویم کاش از ایزی مارت یک بطری آب میخریدم. م یپیچم. حاال میتوانم ورودی ایستگاه را ببینم. مسافرها روی سکوها ایستاد هاند به انتظار قطار. دیگر 33

33 امین اندکی خشکم نیمه زبان با را لبهام انگار. یآید نم باال نفسم برسد. باید میکنم. تر طبقه دو یایستد. م قطار یرسم م شمالی سکوی به آنکه محض به تا کرد باز جا میانسال زن یک هاند. کرد پر را نها واگ پشت به پشت آدم مشغول خودش کار به کس هر دارد. دم هم واگن توی شوم. سوار بتوانم چند یکند. م بازی یاش گوش با یکی میخواند روزنامه یکی است. شیشهها سمت به را سرم هستند. موسیقی به دادن گوش مشغول هم نفری مختلف بافت میشوند رد کنارمان از سرعت به خانهها برمیگردانم. دیگر ایستگاه شش پنج مها... آد هم گهگاهی تها درخ ساختمانها مارتین تا نمیخواهم میکشد. نیمساعتی مرکزی ایستگاه به برسیم باید دقیقه بیست فوقش ندارم. را آدمیزاد حجم این طاقت بروم. قطار با 5 پ ل یس نه! که چرا هست. که وقت است. پیادهروی نگاهم ترسیده و میزند نفسنفس میبینم را گیسو شیشه توی انگار بر و دور ببینم. را پایش زیر تا میکنم نزدیک شیشه به را سرم یکند. م ببینم. را یاش گوش که شاید میگردانم چشم کفشش بلند پاشنههای چیزی نه. یا یآید م طرف صدای هنوز ببینم کنم گوش میکنم سعی ود و هروم ب رو نشسته گیسو سرم. زیر میکنم ستون را دستم نمیشنوم. هایشان سیخ میرقصند. کباب خهای سی با سرش پشت برزیلی گارسون 34 Martin Place 5

34 امین بلندگوها از که را یای اسپانیای آهنگ و یزنند م هم به خشن حرکاتی با را بیتوجه گیسو یفهمم. نم ازش چیزی یکنند. م همراهی میشود پخش حرفهای از چیزی میزند. حرف یکبند و صورتم توی زده زل آنها به روش. میکشم انگشت با میخارد. بدجور یام پیشان یفهمم. نم هم او انگشت ناخن با دماغم. باالی درست میکنم پیدا جوش شبیه چیزی بیشتر لحظه هر خاراندن به میلم خاراندنش. به میکنم شروع اشاره انگار یکباره مشغولم که همانطور بکشم. دست نمیتوانم میشود. میخورد وول چیزی میدهم. فشار کمی ناخنم. به یکند م گیر چیزی به لیز و نرم چیزی روش... میکشم ناخن با دیگر بار یک پوستم. زیر نشانش گیسو به آمده. بند زبانم بیرون... یآید م دندان خالل یک قطر طرف دو یکند. م وراجی همچنان انگار. نه انگار اما میبیندم میدهم. کمی و میگیرم انگشتهام نوک با را چیست نمیدانم که چیزی این مار یک انگار میشود! جابهجا سرم توی چیزی ناگهان یکشمش. م یور رد میس گرم چیزی یکشم. م دست بیدرنگ مغزم. توی میخزد را دستم میز... چوبی سطح روی میپاشد خون قطره چند و دماغم سرم پشت را در دستشویی. سمت به میدوم و یام پیشان روی یگذارم م متسد یکنم نم جرات میشوم. متوقف آینه اولین هروی رویب و میبندم و پالسیده چیزی یشکافد. م پیشانیم کنار. یکشمش م یکباره بردارم. را میکنم پرت را خودم یرود. م پایین در دستگیرهی یجنبد... م الش دراز بین یافتم م گیر است... بیشتر طرف زور میدهم. فشار را در و سمتش 35

35 امین شانههایم هیکلی قوی مرد میشود... بیشتر لحظه هر فشار در. و دیوار چیز طرف انگار شهر... به رسیدهایم یتکاندم... م و گرفته محکم را آدم یک من بگویم میخواهم عجیبی! چیز چه است... دیده عجیبی تکان را سرم دستش روی میگذارم را دستم فقط و... هستم معمولی کدامشان هیچ انگار یپایند. م مرا آدم قطار یک خوبم... که میدهم پیش از مرکزی ایستگاه تابلوی هاند... ندید کابوس ایستاده وقت هیچ میگذرد. چشمم است. بدتر بیرون هوای میشوم. پیاده مقابل در از جمعیت با همراه شل را کراواتم گره یروم م راه که همینطور نیست. خوب خیلی حالم میدهد. نشان را دقیقه بیستوشش و هشت ایستگاه ساعت یکنم. م خودم دست میگیرد. سرعت کمکم قطار یکنم. م نگاه سرم پشت به این کنار بودن طاقت خانه. برمیگردم و میشوم بعدی قطار سوار باشد مبل روی بکشم دراز میدهم ترجیح کری! ش آدمهای ندارم را آدم همه یتوانند م معمولی آدمهای فقط که ببینم را چیزهایی کنم. نگاه سقف به و شاک یدانند. م معمولی آدمهای فقط را معنیشان که لهایی شک ببینند کسی بیرون... بزنم و کنم باز میانشان از را راهم باید برگردم. که یشد م عاقبت یاندازم... م لنگر راست و چپ به سرم توی میزند پتک با انگار را قطارشان رسیدن انتظار که آدمهایی کنار از کند نه و تند نه یافتم م راه میکنم رد را طوالنی راهرویی پایین. میروم هها پل از میگذرم یکشند م 36

36 امین و میبندم را چشمم میکشم. نفس سخت باال. یروم م پلهها از دوباره و آن در مصاحبه که شرکتی دفتر ایستادهام. 6 پیت خیابان سر یکنم. م باز پیاده دقیقه بیست است کافی است. خیابان همین باالی میشود برگزار دست توی آبی بطری به چشمم نمیچرخد. دهانم توی دیگر زبانم بروم. یافتد. م دختربچه یک *** شیکی و ساده لباس میپرید. پایین و باال چشمهام جلوی دخترک بودم. گیسو منتظر هها. مجل توی کوچک مدلهای شبیه بود پوشیده یآمد. م بعدی قطار با برسد. تا بمانم منتظر مارت ایزی جلوی گفت مالیمی باد سیدنی پاییزی هوای بود. دقیقه پانزده هاش هم اختالفمان خیابان سوی آن رفتند گرفت. را دستش و آمد دخترک مادر داشت. قامت با مردی دقیقه چند از بعد شدند. مشکی مرسدس یک سوار از فرمان. پشت نشست رفت خندان های قیاف با و درآمد مغازه از متوسط سر یکباره انگار یبرد م پایین و باال شدت به را دستش که میدیدم دور پارک از عجوالنه خیلی و شد روشن ماشین باشد. شده بحثشان چیزی نگاهم که همانطور شدند. محو نظر از و گرفتند را گازش آمدند. بیرون پایین رپ گ ث نرم سرازیری از دارد گیسو شدم متوجه یکرد م تعقیبشان حسابی هم تلفن پشت میداد. تکان هوا در سرخوشانه را دستش یآید. م 37.Pitt St 6

37 امین حالش خوب بود. صدای بوقی توجهم را به خودش جلب کرد. یک مرسدس مشکی دیگر خودش را انداخت توی خیابان و با سرعت نزدیک شد. برای یک عابر که هنوز داشت انگشت وسطش را در هوا تکان میداد بوق زده بود انگار. نرسیده متوجه شدم که همان مرسدس قبلی است آد مها هم همانها بودند. هنوز نیمی از ماشین بیرون جای پارک بود که ایستاد. یک ماشین پشتش بوق زد و ترمز کرد. مرد با عصبانیت پیاده شد. ربطی به چند دقیقه قبلش نداشت. زن هم از آن در دیگر آمد بیرون. هر دو برآشفته بودند. سر دختربچه را میتوانستم از شیشهی عقب ماشین ببینم. مرد ب یآنکه به پشت سرش نگاه کند با عجله عرض خیابان را طی کرد از کنارم گذشت و رفت توی ایزی مارت. زن هم همانطور که با دست صورتش را احتماال از اشک پاک م یکرد نشست پشت فرمان کمربندش را بست و حرکت کرد.»چی شده!«گیسو هنوز چند قدمی با من فاصله داشت. هنوز توی فکر بودم.»خوبی تو!«خوب بودم. خندید. من هم خندیدم»کجایی پس!«نیشش تا بناگوش باز شد»همین جا! همین جا!«و کمرش را به چپ و راست تکان مختصری داد. به طعنه گفتم»به نظرت برای دوشنبه زیادی سر حال نیستی!«صورتش را نزدیک کرد. نمیتوانست لبخندش را مهار کند - چرا! خریدی! 38

38 امین - چی رو ی کند ذهن! - ا - گفته بودی چیزی بخرم! - باس بگم! سرش را نزدیک تر کرد»کاندوم آقا جان! کاندوم!!«خندهام گرفت. به قول خودش کار مردانه بود.»کارمون بیخ داره پس!«خندید.»وایسا همین جا...«پیشان یاش را بوسیدم و رفتم توی ایزی مارت. آن راننده که آنطور محله را به هم ریخته بود جایی پشت دخل روی یک صندلی نشسته بود و با عصبانیت با تلفن حرف م یزد شاید با همان زن توی ماشین. بستهی دوازد هتایی کاندوم توی جیب کاپشنم بود. به سمت در ساختمان ایستادم و گیسو را صدا کردم که برویم باال. دیدم دستش را به سمتم دراز کرد که بیا. من هم بیهیچ حرفی رفتم. بعد دستم را گرفت و آرام کشید. راه افتادیم. از خیابان گذشتیم به سمت رودخانه رفتیم و آرام توی پیاد هرو به راهمان ادامه دادیم. هر چه پرسیدم داستان چیست 7 چیزی نگفت. به خودم که آمدم دیدم روی پله برقی فروشگاه آیکیا 39 IKEA 7

39 امین هستیم. همانطور مرا کشید و برد پشت یک میز نشاند. با لبخند نگاهش کردم. چه اتفاقی افتاده بود حدسهای بیربط یکی پس از دیگری از ذهنم میگذشتند. - خوب شازده! چی میخوری - هر چی شما بخوای... - اون به وقتش! حاال بگو چی م یخوری! - حاال هم هر چی شما بخوای! - مهمون منیا! نفهمیدم. سرم را تکان دادم که قبول. رفت و ده دقیقه بعد با دو بشقاب گوشت قلقلی مخصوص آیکیا برگشت. دوباره رفت و با دو لیوان لبریز نوشابه آمد سر میز. وقتی نشست گفت»خالص هاش آنکه استخدام شدم! سه روز در هفته!«یک ماه قبلش مدرک رتبهی سهی نگهداری از سالمندان را گرفته بود. باورم نم یشد که به این سرعت کار پیدا کرده باشد. فکر میکردم صبحش رفته بیرون با دوس تهاش. نگو هر وقت که من میرفتم سر کار او هم میرفت این طرف و آن طرف مصاحبه. به من هم نمیگفت برای همچین روزی. زبانم بند آمده بود. اشک توی چشمم حلقه زده بود. تمام مدت نگاهش کردم ب یآنکه 40

40 امین نبود! باورکردنی کار. سر میرفتیم دو هر باالخره کنم. کم غذا از های لقم»خوبی «. پرسید گرفت را دستم نبود سختی کار بودن عاشقت کنم... تالش نبود الزم *** بطری فر. و قرمز موهای با بود جوانی پسر»خوبی «پرسید دوباه بودم رفته رفیق»آره سمتم. به بود کرده دراز پیشخوان پشت از را آب»فقط میگوید لبخند با و پیشخوان روی یگذارد م را بطری فکر«. تو سالی چند انگار میزند حرف جوری یک میشه!«ردیف نگیر سخت را پول اصال شود ردیف است قرار چی میگذرد. رفاقتمان از است دعب میشود ردیف بله! پیادهرو. به برمیگردم تشکر از بعد و میدهم را نصفش و میکنم باز را بطری در البته... شد خراب حسابی که این از کنار میکشانم را خودم میگیرند. جان رنگها میکشم. سر نفس یک از یکی توی را هدفون یکنم. م باز را کیفم در مغازهها. از یکی ویترین شد. حاال یام.خب! گوش دنبال میگردم بعد و میکنم پیدا هاش جیب شش هی هم مثل داری. دوست که یای موسیق با پیادهروی دقیقه بیست گوشم توی یاش اول کوهن. آلبوم توی یروم م راست یک قبلش ماه زن سه یآیند... م سمتم به که هستم مهایی آد در غرق میشود. پخش 41

41 امین دو دختر بچه پنج مرد کت و شلوار پوش یک پیرزن. صداش م یپیچد توی سرم منو تا آخر عشق برقصون... طاقتش را ندارم. کمی صبر میکنم. شاید بشود باق یاش را گوش کنم کبوتری باش که به خونه بر میگرده منو مثل یه شاخهی زیتون از زمین بردار نمی کشم. خیلی محکم میزنم روی»بعدی«. این یکی بهتر است... آدمایی رو دیدم که گرسنگی میکشیدن قتل و تجاوز به راه بود... اوهوم! آدم داریم تا آدم البته... آنها که اینها نمیشوند... صدای دورگهی پیرمرد دیوانهام م یکند... نم یتونستم به چشماشون نگاه کنم آدمو میسوزوند غمبار بود... به جاش توی چشم یک به یک اینهایی که به سمتم م یآیند زل م یزنم.

42 امین خیابانهای انگار. دارد دیگری معنی تصادف دنیا آرام نقطهی این توی من. برای یکند نم شلوغ را سیدنی مها آد ازدحام خالی... و بیخشونت و قتل که کسی آخر بدبخت. زیادی هم شاید خوشبختند زیادی اینها در پیت خیابان امنیت از چطور نچشیده را فقر که کسی ندیده را تجاوز درختها به که نیست کافی یبرد م لذت دسامبر تابستانی هوای و حال صدای میدوند. کاری پی کدام هر که رنگارنگی مردم به یا کند نگاه زیر باید آدم نمیشوند. شادی برای دلیلی اینها نیست. کافی پرندهها که سرهایی و ببیند را جنگ میریزد دیوار و در از که صلحی پوست اتو خیابان این هی پسزمین در که نیست خیالشان میشوند. قطع روز هر روی آن لطیف پوست این زیر جاری هی همهم این دل توی کشیده را دهانش از آویزان کف آن آدم وقتی یکند... م پارس زندگی سگ معنی برایش تازه پیت خیابان آنوقت شنید که را هولناکش صدای دید مه روی را کهاش پل میخواهد دلش آدم که است آنوقت میشود. کند. تازه نفسی و بگذارد توطئه همه این الی به ال بمیرم... کم یه باید چه از من کانادایی رفیق این کوهن جناب این نمیدانم حتی من فرهنگ یک کاغذهای که همانقدر میفهمم را کلمات میخواند. 43

43 امین زا میخواند که اینها نمیدانم بیشتر. نه یآورند م در سر ازشان لغت خودساختهی معانی از شبحی با من چیست. داستانشان و یآیند م کجا اب و میدهم تکان را سرم میشوم همراه ریتم با میکنم سر خودم خودم با یکنم. م قرقره را نشده گفته شاید وقت هیچ که چیزهایی خودم این مثل میگویی!«که است همین پیرمرد! بله لئونارد»بله میگویم چقدر هر کنم تقلید را اینها صورت روی لبخند هم چقدر هر که است فایده بیاورم در را کردنشان نگاه و زدن حرف ادای و بگردم اینها مثل هم به بوده. بندبازی مثل غربت آمدهام من که اینجا تا هام... غریب ندارد که یکند م دلدل پات زیر که بندی لغزانی و باریک و ناشناخته چیز خودت که طوری و یاندازی م لنگر سمتی به لحظه هر نمیشود. معنی باشد... بلند کافی اندازهی به بختت اگر البته یافتی نم یفهمی نم هم شدن تموم فکرام که وقتی بمیرم... حسابی که بود وقتش دیگه حاال اندازهی به یکشم. م دستی کراواتم گره به میشود. گرمم مکم ک دارد میکنم. باز هم را باالیی دکمهی بوده. شل همیشه است. شل کافی بدون و یزند م تنه من به پیرمردی نیست. باز خودش که است عجیب کرده را کار همین همیشه او یرود. م و یکشد م را راهش عذرخواهی همهی اصال کرد. خواهد را کار این هم باز هام. خورد تنه بار هر هم من 44

44 امین اتفاق این از پیش آنچه همهی مثل افتاده اتفاق لحظه این در من زندگی دارد امکان هم بار این یافتد. م اتفاق بعد به این از آنچه همهی و افتاده میکنم حس همیشه مثل باشم. نشنیده من و باشد گفته چیزی پیرمرد میکردند. عذرخواهی آنها میزدم که هم تنه اوائل آن رفته. باال انتظارم یک فیزیکی برخورد انگار خیلیهاشان برای اما همه نه نمیفهمیدمشان بگذرند ازش باید ندارد وجود موردش در بحثی است. غیرزمینی اتفاق دور سیال مرزهایی با خصوصی زندگیهای زندگیشان سراغ بروند و را سرم باید باشم بخواهم که آنها مثل رفته. باال انتظارم حاال آدمها. ببخشید. بگویم شرمسار مثال حالتی با و برگردانم فورا مواقعی چنین در خون از»امان میزنم طعنه خودم به برنمیگردم. نیستم اینها مثل چون ای یاهمیت ب مسئلهی سومی جهان عقدهی آریایی خون آریاییت!«از سادگی همین به مها آد باشد که چه هر قرن فلسفی سوال گترین بزر لحن هی مقایس از و کنند باز را دهانشان نیست الزم میشوند. متمایز هم همین هها نگا تنانه اشارههای همین شود. سبز بینشان دیواری لهجه و ار فاصله هاند انداخت لنگر ذهن توی که یای بیمعن کتابهای حساب چیزهایی است ساده انتظارهای همین جمع غربت یکنند. م تعریف گاهی. ینمایند م بلندتر چین دیوار از که کوچک و معمولی غایت به و درهم لحظهی همین در افتادن اتفاق بار هزار از بعد که چیزهایی یخواند: م کوهن نمیشوند. عادی هم باز چگال 45

45 امین بلوزه آهنگای شبیه جورایی یک بلوز... غمبار آهنگای *** و چپ ههاش شان روی کوتاه های دامن با و بود داده تکیه دیوار به پروژهی یک باید بگذارم. وقت برایش خیلی نمیتوانستم یشد. م راست صبح که مدیرم برای یفرستادم م و میکردم تمام خواب از قبل را کوچک روی کدهای محو کنیم. صحبت موردش در یازده ساعت هی جلس در گرفته دستش دو با را چایی اما. بود انداخته گل حرفش تازه بودم. مانیتور واحدهای از یکی به شاید پنجره پشت جایی به بود مانده خیره و بود هرو. روب آپارتمان فهمیده. بود معلوم که کرد نگاه چشمام توی جوری یک اصال - خودتو و سالم بگو هلو جای به رفتی فردا باشه. فهمیده خوب - کن! خالص فردا حاال دارم! رو جماعت ایرانی حوصلهی هم خیلی من که نه - میکنه. تمیز گهی کون میره فالنی میاد در حرف واسهم نیست! جنایت باشه همین کارت اگرم - 46

46 امین - برو بابا! نمیفهمی من چی میگم. - خودش چیزی نپرسید نگفت کجایی هستی - خوشبختانه خوشبختانه انگلیسی حالیش نیست... از ایران یها کال م یترسید. همین بود که با یکی دو نفر ایرانی بیشتر معاشرت نداشتیم. آن هم شاید به زور سالی دو سه بار. در هیچ گردهمایی یا جمع بزرگ ایرانیای هم شرکت نمیکردیم طبیعتا. امثال او اینجا کم نیستند. میترسند یک جور مرض مهلک و واگیردار از هم صحبتی با کسی که از ایران آمده به جانشان بیفتد. از هر چه پشت سرشان بوده کند هاند و از هر چیزی که آن عقبه را به یادشان بیندازد بیزارند. برای همین هم اسمش را تغییر داده بود به گریس»اینا گیسو چه میفهمن چیه! از این چینیا باید یاد بگیریم.«من هم شده بودم باب! باب و گریس زوج خوشبخت واحد شماره ده ساختمان ققنوس در محلهی چینیهای سیدنی! نه آن محل ههای پر رفت و آمد چرک. ر دز دنیای دیگری است. چین یهای متوسط الحال اینجا با پول نقد خانه میخرند و محل سگ به ما غریب هها اعم از ایرانی یا استرالیایی نم یگذارند. فکر م یکنم تا اینجا دو سه بار دیگر از اول ماجرا را برایم تعریف کرده بود. فرداش وقتی از سر کار برگشتم به نظرم حالش بهتر آمد. توی آشپزخانه بود و مشغول کار.»هاوار یو سرکار علیه «خندید و خم شد 47

47 امین که در فر را باز کند»سام علیکم. برو لباستو عوض کن تا بهت بگم!بگم«را خیلی کشید. بوی خوبی خانه را پر کرده بود. کیک پخته بود به گمانم. از توی اتاق خواب میشنیدم که با خودش آهنگی را زمزمه م یکند. فنجان چایی را که از روی میز برداشتم شروع کرد. - داشتم لباساشو اتو م یکردم که متوجه شدم روی واکرش ایستاده و داره بال بال میزنه. فقط میگفت گریس... رفتم سمتش دیدم یک کاغذ تا شده از توی جیبش در آورد. - چی بود - یه کاغذی بود. توش به انگیسی تایپ شده بود من میخوام با بچ هام که توی ایرانه با اسکایپ حرف بزنم. میشه کامپیوتر رو روشن کنی و راش بندازی بعد یک کاغذ دیگه از جیبش درآورد که یوزرنیم و پسورد توش بود. یکباره بغض کرد. دست انداختم دور شان هاش. - ببین عجیبه! واقعا دلم میخواد بهش بگم ایرانیم دلم میخواد فارسی باهاش حرف بزنم... نمیتونم... از حرفهاش فهمیدم که محمدعلی از آن سیاس یهای قدیمی است. پدر یک آدم سیاسی معروف هم هست از قضا. از طریق سازمان ملل چند 48

48 امین سال پیش آمده بوده استرالیا. دخترش هم سیاسی است و ممنو عالخروج. کسی را غیر از هم ندارند و از هم جدا ماند هاند. نه او راه برگشتن دارد و نه بچ هاش راه آمدن. هر دو توی برزخ گیر کرده بودند شکنجه م یشدند. کاغذها را مترجم برایش درست کرده بود که کارش راه بیفتد. یکی به اسم احمد که اسم و شماره تلفنش را خیلی درشت نوشته بودند و زده بودند به دیوار که اگر مشکلی پیش آمد با او تماس بگیرند. گیسو اسکایپ را برایش راه انداخته بود و وقتی تماس برقرار شد برگشته بود سر کار اتو کردن و بعد آماده کردن غذای شب. این وسط هر بار که صدای گریس گریس محمدعلی بلند میشد میفهمید که ارتباط قطع شده. میرفت و دوباره راهش م یانداخت. دلش از حر فهایی که شنیده بود از دلتنگیها و خبرها ریش بود. با اینکه وظیفهی نگهداری از دو پیرزن دیگر را هم به او داده بودند ازشان چیزی نمیشنیدم. این پیرمرد اما زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده بود. گیسو هر شب با داستان جدیدی م یآمد و بعد از اینکه یک دل سیر به حال او و خودش گریه م یکرد تازه م یرسید به حالت عادیش. حسابی به هم ریخته بود. بعد از دو هفته دیگر مسئلهی فلسفی پیچیدهای برای اینکه بگوید ایرانی است نداشت. حتی چند بار با خودش تمرین کرده بود که بهش بگوید میتواند گیسو صداش کند. اما این اتفاق نمیافتاد. واقعا دلش م یخواست با او حرف بزند و شاید حسی از دختری که 49

49 امین است ایرانی اینکه به اعتراف طرفی از اما بدهد او به را نیست پیشش»چی شود خراب او پیش نمیخواست بود. بزرگ دروغ یک به اعتراف من!«به لعنت آخه بفهمه اگه خودش پیش میکنه فکر خانه به رفتنش از هفته سه نکشید. طول زیاد وضعیت این خوشبختانه همیشه برای را مشکلش مهلک اشتباه یک که نمیگذشت محمدعلی سامان و سر کنارش را محمدعلی قرصهای داشت وقتی کرد. حل مادرش میگذاشت مخصوص پالستیکی قوطیهای توی و میداد مامان!»سالم گفت بیهوا و داد جواب هم او گرفت. تماس ایران از علی محمد سنگین نگاه متوجه یکباره و یگی...«نم کجایی! بابا هک بود صدایی تنها سهاش نف صدای میگفت میلرزید. پیرمرد شد. هم کارش یفهمید. نم را خودش حال گیسو یشد. م شنیده اتفاق در گریه صبح تا بیرون. زد خانه از و خداحافظ گفت درجا بود. شده تمام جورهایی یک یآمد. برنم دستم از کاری داد. فحش خودش به و کرد راضی یکرد م تجربه که چیزی از دلم ته اصال. بربیاید که نمیخواستم صبح ده ساعت مالیدم. را ههایش شان و نشستم کنارش یکسر اما بودم. شرکت. توی میزم پشت بودم نشسته زد. زنگ که گمانم به بود فرداش گفتند و گرفتند تماس سامیت شرکتشان از گفت دورگه صدایی با ایمیل یک رسیدم که شب هاند. گرفت ازش را محمدعلی پروندهی که کرده ارائه محمدعلی به که خدماتی از تشکر ضمن آن در که داد نشانم 50

50 امین بود در آن چند هفته ازش خواسته بودند که از آن به بعد به هیچ عنوان با او تماسی برقرار نکند محمدعلی ازشان خواسته بود. بعد هم تبعات قانونی عدم توجه به اخطاری که داده بودند را یادآوری کردند. داشت غذا را آماده م یکرد»من اگر بودم کار بدتری با حرومزاد های مثل گریس م یکردم!«این را با نفرت گفت همانجا توی آشپزخانه نشست و نی مساعتی گریه کرد. *** هم هی این خیابان و داستا نهاش یا بهتر است بگویم همهی جهان من در یک لحظهی کوچک در همین آن پس از انفجار بزرگ تعریف میشود در همین نقط های که تمام گذشته و آیندهام در آن مچاله شده. در به اصطالح معمول»زمان«زندگی کردهام چیزهایی از گذشته به یادم م یآیند و هر روزم آیندهی دیروزش به حساب م یآید با این حال دیگر اعتقادی به زمان ندارم. شاید بهتر است بگویم ترجیح میدهم که اعتقادی نداشته باشم. من شیفتهی فلسف هی تصادفم. دو چیز ناشناخته جایی دور به هم میخورند میترکند و من یک موجود بی اهمیت و معمولی در امتداد ذراتی که از محل تصادف به هر جا پاشید هاند به وجود م یآیم. در همین امتداد با موجودات بیاهمیت دیگری میپلکم و بعد تمام. این فکر بیشتر از زالفت م یتواند روی کیفیت بودن یک آدم معمولی مثل من تاثیر داشته باشد. اینکه هم هی زندگی در یک لحظه 51

51 امین اتفاق افتاده م یافتد خواهد افتاد. ز الفت فقط باعث میشود بتوانم لحظ ههای کوچک و خلوت خودم را پیدا کنم برای غرق شدن در فلسفهی تصادف. چیزی که به»افسردگی«شهره است برای من حالتی از خلسه به حساب م یآید. اولها کمی به حال خودم غصه میخوردم حاال نه... شش ماه به چشم بههمزدنی گذشت شش ماه از روزی که نام هی استعفایم را نوشتم و از شرکت زدم بیرون. همان روزهایی که به دنبال مهلکترین راه برای انتقام میگشتم. گیسو دلش م یخواست بیشتر از این حر فها غصه بخورم البته. خیلی ککش نگزید نمیبایست هم بگزد. من هم بازی را ادامه دادم. زیر چشمم سیاه نبود میگفت سیاه است. شاید هم بود... نمیدانم. خودش دستم را گرفت برد پیش روانپزشک. از اتاق دکتر آمد بیرون گفت نوبت من است. بعد هم آرام گفت»خوب میشی بابک! درست میشه.«رفتم توی اتاق. به حرفهای دکتر گوش ندادم فقط تصدیقش کردم. هم هی مزخرفاتی که گیسو به خوردش داده بود را بستم به خیک خودم و نسخه به دست خارج شدم. بهترین اتفاق در این شش ماه گذشته همین نسخه بود. چقدر آدم آخر! پیت اینقدرها شلوغ نبوده هیچ وقت. پسرکی با لباس پاپانوئل از جلوم رد میشود. ریش سفید بلندی را چسبانده روی صورتش و یک کیس هی بنفش را روی دوشش انداخته. لبهاش زیر ریش و سبیلش گم شده اما چشمهاش م یخندند. یکباره انگار کسی 52

52 امین خواباند زیر گوشم! کریسمس همین حوالی است! تصاویر کریسمس قبل پیش چشمم رژه میروند. دست در دست گیسو با یکی دو تا از همکاران قبلیام نشسته بودیم دور یک استخر در یک ویالی رویایی د لید 8 و به سالمتی هم م ینوشیدیم... تشنگیام نم یخواهد تمام اطراف ا شود انگار. بطری را م یآورم باال و یک جرعه از آب را هورت میکشم دیگر ولرم است. توی دهانم میچرخانمش مثل شراب که بهتر بگیردم احتماال. بعد قورتش میدهم و حرکت آرامش را تا اعماقم پی میگیرم. با خودم غر م یزنم»به سالمتی جمع!«و به چشم چند نفر از آدمهای دور و برم چند لحظ های خیره م یمانم. به گوشی نگاه میکنم. هنوز وقت دارم. اسم کوهن را که روی صفحه میبینم صداش دوباره توی گوشم جان میگیرد: نه به خاطر اینکه پیرم نه اینکه مردهام من همیشه آهست هاش رو دوست داشتم آهست هتر نمیشود بروم اما آرامترم. کوکم... ز الفت توی خونم م یرود و م یآید. پشت پلکهام گرم است و چیز پ راهمیتی در اطرافم نمیبینم. خیابانی معمولی آد مهایی معمولی دان ههای ش کری که خودشان را 53 Adelaide 8

53 امین ره که هوایی و هاند بود اینجا همیشه که تهایی درخ هاند... گرفت جدی همین. میکنیم. صرف را بودن هم کنار در همه میشود. گرمتر لحظه شلواری کت مرد به چشمم میایستم. و بایستم یخواهد م دلم لحظه یک کمربندش از که شدهام شکمش محو خیابان. طرف آن یخورد م خپلی یپاید. م مرا منزجری نگاه با دارد که میشوم متوجه یکباره است. آویزان میگذرد. کنارش از که دستی به موبایل پیرمرد سمت به میگردانم چشم یخورد م چینیها به مرخش نی که جوانی دختر دند. سفی یکسر موهاش گرفته. دستش به پالکارد یک و ایستاده اینها سر پشت هرو پیاد وسط هک راهی به و میچرخم یکنند. م ماساژ تبلیغ که همینهاست از البد دارد تنش به را شرکتی یونیفرم احتماال که زنی یکنم. م نگاه آمدهام اطرافش میزند حرف که همانطور و ایستاده عمومی تلفن باجهی توی آشناست! چقدر میگذرد. کنارم از مشکی مرسدس یک یپاید. م را یشناختمش م که فرض بر نمیشود. اما ببینم را هاش رانند میکنم سعی خیابان کنار که کامیونی به توجهم میشود. دور آرام یکرد م فرقی چه خارج آن از را نوشیدنی جعبههای دارند کارگرها میشود. جلب ایستاده در میزند. را آدم چشم کوکاکوالش بزرگ تبلیغ قرمزی یکنند. م جرب از های گوش میتوانم تصادف همه این زندگی همه این پسزمینهی بودیم. آمده که بود نشده سال یک هنوز شهر! چشم ببینم را فیلد و ست باال از را شهر میخواست دلش بودم. خریده را بلیطش گیسو تولد برای بودند. چپیده هم در هها محل بود. پایمان زیر سیدنی باال. رسیدیم ببیند. 54

54 امین دنچ یدادند. م کشیک و بودند ایستاده هها چهاررا سر پاسبانها مثل برجها کوچک آدمهای اطرافشان. بزرگی کهای پار و خورد چشممان به کلیسا میکردند. عوض را مسیرشان تصادفا و میخوردند وول پیت خیابان توی ایستاد یکباره گیسو چرخیدیم. و چرخیدیم هی دیدیم. بار چند را همه از سیدنی چقدر»همین! شد خیره برج کاتالوگ به مایوسی نگاه با و»تولدت گفتم آرام و کردم بغلش بود. گرفته خندهام بینمکه!«باال این ترکی. رستوران یک به رفتیم و گرفتم را دستش و مبارک!«یبیند م مرا دارد برج توی از احتماال نفر یک یافتم. م راه دوباره خودش با میدانم بعید افتادهام. راه جمعیت قاطی پیت خیابان در که کت کوچک آدم یک نگاهش در است. تصادفی این که کند فکر مترین مه در یرود م دارد میخورد تاب هوا در کراواتش که شلواری برنامهنویس آقای بشود دوباره میرود کند. شرکت یاش زندگ مصاحبهی اتفاقات از یداند... م چه من بیاهمیت زندگی از موجه. شرکت یک در هام... افتاد گیر توش که لحظهای یا کشانده آنجا به مرا که بیمعنیای از که یکرد نم خرج را مملکت این رایج پول دالر صد میدانست اگر میتونی»اونو! بگوید و بدهد نشان دخترش دوست به مرا اشتیاق با باال آن پول همان با میدانست اگر یداند... نم رنگیه!«چه کراواتش بگی بگیرد... آرام کمی تا میکرد پر استرالیا شراب بهترین از را گیالسش 55 کسی به مرا انگار پسربچه یک یافتد. م مونوریل کابینهای به نگاهم

55 امین نشان م یدهد. چیزی نمانده تا مارتین پ ل یس. دلم برای یک فنجان قهوه لک میزند. باید سر حال بیایم. باید این کار المصب را بگیرم! گیسو حتما ناراحت میشود... شاید هم خوشحال شود. شاید اصال نداند دلش م یخواهد سر کار بروم یا نه. اما به هر حال باید نگران باشد. در همین عالم تصادفات هم آدم گاهی هوس م یکند توی چشم یکی زل بزند و همهی آنچه در شش ماه قبلش دیده را در یک لحظه در یک آن باال بیاورد روی هیکلش. در گوشهای از همین لحظه حاال اسمش گذشته باشد یا آینده. هیچ وقت عاشقت بودم اصال مهمه! باید بروم یک قهوهی مشتی بزنم به بدن و یک بار دیگر رزومهام را بخوانم که یادم بیاید من معمولی چه شاخ غولی شکستهام به این سن و سال. حتی اگر بخواهم تمام شبهای باقیماند هی بودنم را روی مبل دراز بکشم و با سای ههایی که روی سقف م یافتند صحبت کنم باید این کار را بگیرم... *** بعد از ناهار مشغول طراحی یک صفحه بودم برای ارتباط بازدیدکنندهها با وبسایت مشتری. خوب یادم است که رسیده بودم به انتخاب رنگ 56

56 امین دکمهی»ارسال«که تلفن زنگ خورد. یادم مانده چون به محض آنکه دکمهی سبز»پاسخ دادن«روی صفحهی گوشی ظاهر شد تصمیم گرفتم همان را برای رنگ آن دکمه انتخاب کنم. مادر گیسو پشت خط بود از ایران. گفت وکیلی که قرار بود کارهای مسافرت او به استرالیا را انجام بدهد نیاز دارد گیسو یک فرم را فوری امضا کند و همین امروز تصویرش را بفرستد. وکیل عازم سفری دو سه هفتهای بود و م یخواست پیش از رفتن کار این پرونده را به سرانجام برساند. تا همان جا هم دنگ و فنگ این ویزا حسابی کالفهمان کرده بود. چند بار تماسمان قطع شد اما باالخره فهمیدم که گیسو جواب تماسهای او را نم یدهد. قول پیگیری دادم و قطع کردم. چند بار گیسو را گرفتم. م یرفت روی پیغامگیر. حدس زدم که باطر یاش تمام شده. میدانستم که تا شب باید از یکی از این پیرزنها مراقبت کند اسمش لوز بود به گمانم. چارهای نداشتم جز اینکه با شرکتش تماس بگیرم. خودم را معرفی کردم و گفتم که یک مورد اضطراری است. ربع ساعتی گذشت تا منشی برود از مدیرش اجازه بگیرد و باالخره راضی شود آدرس خان های که گیسو توش بود را به من بدهند. ظاهرا در آن مدت هم به گیسو زنگ زده بودند و هم به خانهی طرف. ولی هی چکس گوشی را برنداشته بود. در گوگل آدرسش را پیدا کردم. راهی تا شرکت نبود. با یک قطار در کمتر از ده دقیقه میرسیدم بهش و تا برگردم حداکثر نیاز به یک ساعت مرخصی داشتم. میدانستم که او نمیتواند از جاش جم بخورد. تا بیایند یکی را پیدا کنند بگذارند 57

57 امین جاش کار از کار گذشته. در نهایت پای خودم بود. فرمی را که مادرش برایم ایمیل کرده بود چاپ کردم و از شرکت زدم بیرون. ب ث رست 9 خیابانی بود نسبتا باریک با چند برج بلند و درختهای چناری که مرا به یاد کوچه باغهای ولیعصر م یانداختند. آدرس را روی دستم نوشته بودم. دست کردم توی جیبم که بزنمش توی گوشی. در یک لحظه فشار خونم رفت باال. هر چه میگشتم اثری از برآمدگ یاش نبود. چند بار پیاپی دست کردم توی همهی جی بهام اما فاید های نداشت نبود و من دعا میکردم که کاش توی شرکت جا گذاشته باشمش. یادم نم یآمد که توی قطار ازش استفاده کرده باشم. از طرفی تصویر محوی مدام توی سرم مرور م یشد از لحظ های که انگار از روی میزم برش داشتم و گذاشتمش توی جیبم. به هم ریخته بودم. فکر اینکه توی قطار افتاده باشد یا کسی دزدیده باشدش بدجور آزارم میداد. باید زودتر امضای گیسو را میگرفتم و برمیگشتم شرکت که بفهمم چه کارهام. باز جای شکرش باقی بود که در آن لحظه وقتی منشی آدرس را برایم م یخواند روی کف دستم نوشتمش. دور و برم را ورانداز کردم. شمارهی ۱۰۱ به چشمم نخورد. با خودم گفتم بهتر است قبل از اینکه زمان بیشتری از کفم برود از کسی بپرسم. در آن طرف خیابان یک کاف هی تام ان تامز 10 به چشمم خورد. ب یمعطلی از بین دو ماشین که شل کرده بودند گذشتم. 58 Bathurst 9 Tom N Toms 10

Adverb Clauses. Abolhassan Tajfar Page 1 of 45

Adverb Clauses. Abolhassan Tajfar   Page 1 of 45 G8 clauseهای قیدی Adverb Clauses Abolhassan Tajfar www.tajfar.com a.tajfar@tajfar.com Page 1 of 45 بس م اهلل ای روح البقا بس م اهلل ای شیرین لقا بس م اهلل ای شم س الضحا بس م اهلل ای عی ن ا لیقین Abolhassan

More information

پایگاه داده ها طراحی پایگاه داده رابطهای با نگاشت ER و EER به رابطهها امیر جهانگرد

پایگاه داده ها طراحی پایگاه داده رابطهای با نگاشت ER و EER به رابطهها امیر جهانگرد پایگاه داده ها طراحی پایگاه داده رابطهای با نگاشت ER و EER به رابطهها امیر جهانگرد رئوس مطالب الگوریتم تبدیل ER به رابطه ها گام 1: تبدیل نوع موجودیتهای معمولی گام 2: تبدیل نوع موجودیتهای ضعیف گام 3: تبدیل

More information

clauseهای وصفی Adjective Clauses Abolhassan Tajfar Page 1 of 79

clauseهای وصفی Adjective Clauses Abolhassan Tajfar   Page 1 of 79 G7 clauseهای وصفی Adjective Clauses Abolhassan Tajfar www.tajfar.com a.tajfar@tajfar.com Page 1 of 79 ره آن کس ی هک رد این حلقه نی س ت زنده هب عش ق رب او نمرده هب فتوای من نماز کنید Abolhassan Tajfar www.tajfar.com

More information

ا ج ن ز ر ه ش ر د ه د ا و ن ا خ ی گ ن ه ر ف ی ر ی ذ پ ب ی س آ و ی ن ی د ت ا د ا ق ت ع ا ن ی ب ه ط ب ا ر 2

ا ج ن ز ر ه ش ر د ه د ا و ن ا خ ی گ ن ه ر ف ی ر ی ذ پ ب ی س آ و ی ن ی د ت ا د ا ق ت ع ا ن ی ب ه ط ب ا ر 2 س ا ن ش ر ا ک ی- ا ت س ا د- ه د ی ک چ 6931 بهار / ل و ا ه ر ا م ش / م ه د ز ا ی سال شناختی جامعه پژوهشهای Journal of Sociological Researches, 2017 (Spring), Vol.11, No.1 ن ا ج ن ز ر ه ش ر د ه د ا و ن ا

More information

Journal of Sociological researches, 2016 (Summer), Vol.10, No.2

Journal of Sociological researches, 2016 (Summer), Vol.10, No.2 پژوهشهای جامعه شناختی سال د ه م / ش م ا ر ه د و م / تابستان 59 Journal of Sociological researches, 206 (Summer), Vol.0, No.2 م ط ا ل ع ه ج ا م ع ه ش ن ا خ ت ی ک ی ف ی ت ز ن د گ ی ز ن ا ن خ ا ن ه د ا ر

More information

پایگاه داده ها دانشگاه صنعتی جندی شاپور نیم سال دوم

پایگاه داده ها دانشگاه صنعتی جندی شاپور نیم سال دوم 1 پایگاه داده ها دانشگاه صنعتی جندی شاپور نیم سال دوم 96-97 2 تبدیل ER به مدل رابطه ای هر موجودیت قوی مرحله اول : موجودیت قوی 3 E در محیط عملیاتی R رابطه یک به ازای E E R صفات رابطه مجموعه مجموعه صفات

More information

Journal of Sociological researches, 2016 (Summer), Vol.10, No.2

Journal of Sociological researches, 2016 (Summer), Vol.10, No.2 چ ک ی د ه پژوهشهای جامعه شناختی سال د ه م / ش م ا ر ه د و م / تابستان 59 Journal of Sociological researches, 2016 (Summer), Vol.10, No.2 ه د ف ا ز ا ی ن م ط ا ل ع ه ب ر ر س ي ع و ا م ل ا ج ت م ا ع ي م

More information

افتتاح حساب در سایت PERFECTMONEY.IS برای باا کردن حساااااااا کاا ربری ابراادا باا ااد در صااااااایحاا اصااااااا

افتتاح حساب در سایت PERFECTMONEY.IS برای باا کردن حساااااااا کاا ربری ابراادا باا ااد در صااااااایحاا اصااااااا افتتاح حساب در سایت PERFECTMONEY.IS برای باا کردن حساااااااا کاا ربری ابراادا باا ااد در صااااااایحاا اصااااااا perfectmoney.is وارد شده و در قسم ب ال سم چپ روی گ ن ساااااااا اا login باا ردر ک ک کن د.

More information

درسیدربازاریابینرمافزار مناسبزمانرفتارکنید.

درسیدربازاریابینرمافزار   مناسبزمانرفتارکنید. درسیدربازاریابینرمافزار www.opatan.ir مناسبزمانرفتارکنید info@opatan.ir این مقاله از دو سو بسیار مهم است یکی مقاله در جای خقود اسقت و دیگقر اینکقه ایقن مققاله مفهوم «گذر از شکاف» را به سادگی گفت هاست.

More information

ر گ ش د ر گ ه ع س و ت ر د ن آ ش ق ن و 1

ر گ ش د ر گ ه ع س و ت ر د ن آ ش ق ن و 1 ش ل م ا ن ا ت س ر ه ش ر د ت س د ع ا ن ص ا ف ا ر غ ج ل ل ح ت ر گ ش د ر گ ه ع س و ت ر د ن آ ش ق ن و 1 ر ا م آ ر و م ت ن ا ر ا ت ش ر ا ف ا ر غ ج ه و ر گ ت ش ر د ح ا و م ال س ا د ا ز آ ه ا گ ش ن ا د ر ا ی

More information

Bicycle sharing in Asia: a stakeholder perception and possible futures

Bicycle sharing in Asia: a stakeholder perception and possible futures Available online at www.sciencedirect.com ScienceDirect Transportation Research Procedia 25C (2017) 4970 4982 www.elsevier.com/locate/procedia World Conference on Transport Research - WCTR 2016 Shanghai.

More information

ب م ی س ا ض ر ن ف ج ن س ا ب ع ن

ب م ی س ا ض ر ن ف ج ن س ا ب ع ن ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ی ن ا س ن ا ی ا ی ف ا ر غ ج ر د و ن ی ا ه ش ر گ ن 1396 پاییز م ر ا ه چ ه ر ا م ش م ه ن ل ا س ن آ ر ی ث أ ت و ر د خ م د ا و م ق ا چ ا ق ر د ل ا ف ط ا ز ا ه د ا ف ت س ا

More information

ر ا ف غ د م ح م ن س ا ب ع د م ح ا ن

ر ا ف غ د م ح م ن س ا ب ع د م ح ا ن ه) د ن س ی و ن د) ر و م ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ) ی ا ه ق ط ن م ی ز ی ر ه م ا ن ر ب ( ا ی ف ا ر غ ج 7 9 3 ن ا ت س ب ا ت 3 ه ر ا م ش م ت ش ه ل ا س 7-9 2 : ص ص ر گ ش د ر گ ی ب ه ذ م ه ب ر ج ت

More information

ش ز و م آ ه. 2.Educational justice 3.Promising 4.Social mobility 5.Critical thinking 6.Education 7.Commoner 8.Uniqe 9.

ش ز و م آ ه. 2.Educational justice 3.Promising 4.Social mobility 5.Critical thinking 6.Education 7.Commoner 8.Uniqe 9. ي ش ز و م آ ت ي ر ي د م و ی ر ب ه ر ه م ا ن ل ص ف ر ا س م ر گ د ح ا و ي م ال س ا د ا ز آ ه ا گ ش ن ا د 2 9 3 1 ز ی ی ا پ 3 ه ر ا م ش م ت ف ه ل ا س 5 6-6 7 ص ص ه ط س و ت م ش ز و م آ ر د ی ش ز و م آ ت ل

More information

ر د ر ک ش ه ر ش ه ر د ی رهش ب ز س ی

ر د ر ک ش ه ر ش ه ر د ی رهش ب ز س ی ه) د ن س ی و ن ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ) ی ا ه ق ط ن م ی ز ی ر ه م ا ن ر ب ( ا ی ف ا ر غ ج 6931 تابستان 3 ه ر ا م ش م ت ف ه ل ا س 1 0 3-0 2 3 : ص ص ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ) ی ا ه

More information

لاس ی خ ت ا ش ن ه ام ع ج ی ها ه

لاس ی خ ت ا ش ن ه ام ع ج ی ها ه 59 زمستان / چهارم شماره / دهم سال شناختی جامعه پژوهشهای Journal of Sociological Researches, 2016 (Winter), Vol.10, No.4 ه ع م ا ج ن ی ی ا پ ه ق ب ط م د ر م ی س ا ی س ش ر گ ن ر ب ) ن و ی ز ی و ل ت ( ی ع

More information

ط ی ح م ت س ی ز ی ر ا د ی ا پ ر ب د ی ک أ ت ا ب ن ا ر ه ت ر ه ش ک ی ل ن ی س ح م ال غ م ی ح ر ن

ط ی ح م ت س ی ز ی ر ا د ی ا پ ر ب د ی ک أ ت ا ب ن ا ر ه ت ر ه ش ک ی ل ن ی س ح م ال غ م ی ح ر ن ) د ن س ی و ن ی ش و ژ پ ی- م ل ع م ا ن ل ص ف ) ی ا ق ط ن م ی ز ی ر م ا ن ر ب ( ا ی ف ا ر غ ج 69 تابستان ر ا م ش م ت ف ل ا س 9-5 6 : ص ص ق ط ن م ر د ز ب س ی ا ض ف ی ر ب ر ا ک ی ن ا ک م ی ی ا ض ف ع ی ز و

More information

ل ل م ل ا ن ی ب ت ر ا ج ت ش ر ت س گ ر د ی س ا ی س و ی ن ا گ ر ز ا ب ی ر ا ج ت د ا ز آ ق ط ا ن م ش ق ن )

ل ل م ل ا ن ی ب ت ر ا ج ت ش ر ت س گ ر د ی س ا ی س و ی ن ا گ ر ز ا ب ی ر ا ج ت د ا ز آ ق ط ا ن م ش ق ن ) ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ی ن ا س ن ا ی ا ی ف ا ر غ ج ر د و ن ی ا ه ش ر گ ن 1396 ن ا ت س ب ا ت م و س ه ر ا م ش م ه ن ل ا س و ل ل م ل ا ن ی ب ت ر ا ج ت ش ر ت س گ ر د ی س ا ی س و ی ن ا گ ر ز ا ب

More information

این کتاب در سایت نگاه دانلود تهیه و منتشر شده و تمامی حقوق آن نزد این سایت محفوظ است. هرگونه فروش این فایل یا دانلود ان از هرگونه سایت یا

این کتاب در سایت نگاه دانلود تهیه و منتشر شده و تمامی حقوق آن نزد این سایت محفوظ است. هرگونه فروش این فایل یا دانلود ان از هرگونه سایت یا شناسنامه ی کتاب دسته بندی: شعر نام اثر:تک بیت های آواره شعر من نویسنده: م. میشی کاربر انجمن نگاه دانلود ژانر: عاشقانه تنظیم: Mohadese.R طراح جلد: نیلوفر شعبانی منبع نگارش: http://forum.negahdl.com/threads/71391/

More information

)Fathi.

)Fathi. ن) ا د ن و ر ه ش : ه ع ل ا ط م د ر و م 49 تابستان / م و د ه ر ا م ش / م ه ن سال شناختی جامعه پژوهشهای Journal of Sociological Researches, 2015 (Summer), Vol.9, No.2 ه د ا و ن ا خ ر د ن ا ن ز ی ر ی گ م

More information

Source: Authors. Source: (Binesh,2006)

Source: Authors. Source: (Binesh,2006) م ط ا ل ع ه) ف ص ل ن ا م ه ع ل م ی- پ ژ و ه ش ی ن گ ر ش ه ا ی ن و د ر ج غ ر ا ف ی ا ی ا ن س ا ن ی س ا ل ن ه م ش م ا ر ه چ ه ا ر م پاییز 1396 ت ب ی ی ن ت أ ث ی ر ف ض ا ی ح ی ا ت ی ب ر ا م ن ی ت م ن ط ق

More information

ا ر ی د م ی ز ا س د ن م ن ا و ت ر و ظ ن م ه ب ی ن ا م ز ا س ت ی ف ا ف ش ل د م ی ح ا ر ط ی م ال س ا د ا ز آ ه ا گ ش ن ا د 3

ا ر ی د م ی ز ا س د ن م ن ا و ت ر و ظ ن م ه ب ی ن ا م ز ا س ت ی ف ا ف ش ل د م ی ح ا ر ط ی م ال س ا د ا ز آ ه ا گ ش ن ا د 3 زشی و م آ ت دیری م و ی ر ب ه ر ه م ا ن ل ص ف ر ا س م ر گ د ح ا و می ال س ا د ا ز آ ه ا گ ش ن ا د 7 9 3 1 ن ا ت س ب ا ت 2 ه ر ا م ش م ه د ز ا و د ل ا س 15 4-18 5 ص ص ن ا ر ی د م ی ز ا س د ن م ن ا و ت ر

More information

ا ه ق ط ن م ن ز ا و ت ن ا ر ی ا ی د ر ب ه ا ر ش ق ن و ه ی ر و س ت ال و ح ت ن

ا ه ق ط ن م ن ز ا و ت ن ا ر ی ا ی د ر ب ه ا ر ش ق ن و ه ی ر و س ت ال و ح ت ن ر- د ی ح ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ی ن ا س ن ا ی ا ی ف ا ر غ ج ر د و ن ی ا ه ش ر گ ن 1396 پاییز م ر ا ه چ ه ر ا م ش م ه ن ل ا س ی ا ه ق ط ن م ن ز ا و ت ن ا ر ی ا ی د ر ب ه ا ر ش ق ن و ه ی ر و

More information

ه ا ن پ ت ع ی ر ش ی ل و د ی ج م ن

ه ا ن پ ت ع ی ر ش ی ل و د ی ج م ن ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ی ن ا س ن ا ی ا ی ف ا ر غ ج ر د و ن ی ا ه ش ر گ ن 5931 تابستان م و س ه ر ا م ش م ت ش ه ل ا س ی ر ه ش ه ع س و ت ر د ی ر گ ش د ر گ ی ا ه ت ی ل ب ا ق و ا ه ن ا و ت ش ق ن

More information

ر ب ک ا ی ل ع ل ی ع ا م س ا ن

ر ب ک ا ی ل ع ل ی ع ا م س ا ن ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ی ن ا س ن ا ی ا ی ف ا ر غ ج ر د و ن ی ا ه ش ر گ ن 4931 زمستان ل و ا ه ر ا م ش م ت ش ه ل ا س ی ت ن و ک س د ع ت س م ی ض ا ر ا ی ب ا ی ن ا ک م ی ا ه ت ی و ل و ا ی س ر ر

More information

د ن ی ا ر ف ل د م ک ی ر د ر و ش ک ش ر و ر پ و ش ز و م آ 3

د ن ی ا ر ف ل د م ک ی ر د ر و ش ک ش ر و ر پ و ش ز و م آ 3 زش و م آ ت در م و ر ب ه ر ه م ا ل ص ف ر ا س م ر گ د ح ا و م ال س ا د ا ز آ ه ا گ ش ا د ه ر ا م ش م ه د ز ا و د ل ا س 7 9 1 ر ا ه ب 1 9-2 ص ص ا ر د م ر و ر پ ش ا ج ا ه د ا س پ و ا ه د ا ش پ ت ع ض و ش ج

More information

ا ج ی ا ب ر ذ آ ی ر و ه م ج و ن ا ر ی ا ی م ال س ا ی ر و ه م ج ی د ر و م ه ع ل ا ط م ی

ا ج ی ا ب ر ذ آ ی ر و ه م ج و ن ا ر ی ا ی م ال س ا ی ر و ه م ج ی د ر و م ه ع ل ا ط م ی ن) ا ر ی ا ه- د ن س ی و ن ( ی ن س ح ال ه ش ر ز خ ه ز و ح ی ا ه ر و ش ک ی ی ا ر گ م ه ش ی ا ز ف ا و ت ا ع ز ا ن م ش ه ا ک ر د ت ا ر ک ا ذ م ر ی ث ا ت ی ی ا م ن ز ا ب ن ا ج ی ا ب ر ذ آ ی ر و ه م ج و ن ا

More information

احترام به پدر و مادر در قرآن کودک ) ابتدایی) متثیل سوال شکل داستان جدول شعر و دعا دفتر تبلیغات اسلامیحوزۀ علمیە قم معاونت فرهنگی و تبلیغی

احترام به پدر و مادر در قرآن کودک ) ابتدایی) متثیل سوال شکل داستان جدول شعر و دعا دفتر تبلیغات اسلامیحوزۀ علمیە قم معاونت فرهنگی و تبلیغی ݐ ݐ خ نه سس ݑ عنوان موضوع مخاطب قالب های بکار گرفته شده تهیه و تدوین تنظیم و اراي ه خانه سست احترام به پدر و مادر در قرآن کودک ) ابتدایی) متثیل سوال شکل داستان جدول شعر و دعا دفتر تبلیغات اسلامیحوزۀ علمیە

More information

ف ل د ک ی ن ک ت ا ب ه ا گ ش ن ا د 3

ف ل د ک ی ن ک ت ا ب ه ا گ ش ن ا د 3 زش و م آ ت در م و ر ب ه ر ه م ا ن ل ص ف ر ا س م ر گ د ح ا و م ال س ا د ا ز آ ه ا گ ش ن ا د 7 9 3 1 ن ا ت س ب ا ت 2 ه ر ا م ش م ه د ز ا و د ل ا س 9 5 1-12 7 ص ص ن ا ر د م گ ن ه ر ف ک ب ا چ ء ا ق ت ر ا ر

More information

مفاهیم پایگاه داده سید کاوه احمدی

مفاهیم پایگاه داده سید کاوه احمدی مفاهیم پایگاه داده رابطه ای مدل درس سوم: سید کاوه احمدی مدل رابطه ای مدل رابطه ای در سال 1970 توسط کاد ابداع شد. بانک های اطالعاتی که بر اين اساس طراحی می شوند بانک اطالعات رابطه ای Database( )Relational

More information

ن ا ب ع ش ه ی م س 2.

ن ا ب ع ش ه ی م س 2. شی ز و م آ ت دیری م و ی ر ب ه ر ه م ا ن ل ص ف ر ا س م ر گ د ح ا و می ال س ا د ا ز آ ه ا گ ش ن ا د 6931 تابستان 2 ه ر ا م ش م ه د ز ا ی ل ا س 9 2-48 ص ص ن ی س ح ن ا ن ک ر ا ک ی ا ه ف ر ح ق ال خ ا ا ب ش

More information

A Survey of job alienation in the administrative of iran(case Research : Education employers of Garmsar City)

A Survey of job alienation in the administrative of iran(case Research : Education employers of Garmsar City) م و ر د د) Journal of Industrial/Organization Psychology Vol. 4/Issue17/Winter 2014 PP: 9-22 ف ص ل ن ا م ه ر و ا ن ش ن ا س ی ص ن ع ت ی / س ا ز م ا ن ی س ا ل چ ه ا ر م. ش م ا ر ه ه ف د ه م زمستان 2931 ص

More information

ل ا س م ن ا ی ب و ه م د ق م ز

ل ا س م ن ا ی ب و ه م د ق م ز ن) ا د ن م ر ا ک ه د ی ک چ 6931 تابستان / م و د ه ر ا م ش / م ه د ز ا ی سال شناختی جامعه پژوهشهای Journal of Sociological Researches, 2017 (Summer), Vol.11, No2 ه د ا و ن ا خ ر د ی ر ی گ م ی م ص ت ت ر

More information

و ر س م ی ح ر ن و س و م ف ج ن ر ی م ه ل و ک ش ک ی ر ق ا ب ی ل ع ن

و ر س م ی ح ر ن و س و م ف ج ن ر ی م ه ل و ک ش ک ی ر ق ا ب ی ل ع ن ة) ع ل ا ط م ه م و ر ا ر ه ش ر د م و ق ا ر گ م ه س ا س ح ا و ع ا م ت ج ا ه ا م ر س ه ط ب ا ر ل ل ح ت ك( ر ت و د ر ك م و ق : دی ر و م ر و ر س م ی ح ر ن ا ر ی ا ی ر ر ه ش ) ه ر ی) ن ی م خ م ا م ا ر ا گ د

More information

ر تب ی ا م ر له لسس لی ل ت ح ه و د سر فت باف ب

ر تب ی ا م ر له لسس لی ل ت ح ه و د سر فت باف ب ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ) ی ا ه ق ط ن م ی ز ی ر ه م ا ن ر ب ( ا ی ف ا ر غ ج 6931 زمستان 1 ه ر ا م ش م ت ش ه ل ا س 3 3-6 5 : ص ص ر ب ا ر ب ر د ز ا ر ی ش ر ه ش ن ال ک ی ر ه ش ه د و س ر ف ت ف ا

More information

د و ت س ا ه ت ش ا د ا ض ع ا ی ع ا م ت ج ا م ا ج س ن ا ص خ ا ش ر ب ا ر ر ی ث أ ت ن ی ر ت م ک و ی ع ا م ت ج ا ت ک ر ا ش م ر ب ا ر ت ب ث م د.

د و ت س ا ه ت ش ا د ا ض ع ا ی ع ا م ت ج ا م ا ج س ن ا ص خ ا ش ر ب ا ر ر ی ث أ ت ن ی ر ت م ک و ی ع ا م ت ج ا ت ک ر ا ش م ر ب ا ر ت ب ث م د. 59 تابستان / م و د ه ر ا م ش / م ه د سال شناختی جامعه پژوهشهای Journal of Sociological researches, 2016 (Summer), Vol.10, No.2 ی ع ا م ت ج ا ی ز ا س د ن م ن ا و ت ر د ی ی ا ت س و ر د ی ل و ت ی ا ه ی ن

More information

ا ه ت ف ا ب ی ز ا س و ن و ی ز ا س ه ب ر ب ی ع ا م ت ج ا ه ی ا م ر س ی ر ا ذ گ ر ث ا و ه ط ب ا ر ل ی ل ح ت ) ت ل و د ه م ط ا ف ز

ا ه ت ف ا ب ی ز ا س و ن و ی ز ا س ه ب ر ب ی ع ا م ت ج ا ه ی ا م ر س ی ر ا ذ گ ر ث ا و ه ط ب ا ر ل ی ل ح ت ) ت ل و د ه م ط ا ف ز ه) د ن س و ن ش ه و ژ پ - م ل ع ه م ا ن ل ص ف ) ا ه ق ط ن م ز ر ه م ا ن ر ب ( ا ف ا ر غ ج 7 9 3 ن ا ت س ب ا ت 3 ه ر ا م ش م ت ش ه ل ا س 3-8 : ص ص ا ه ت ف ا ب ز ا س و ن و ز ا س ه ب ر ب ع ا م ت ج ا ه ا م

More information

2 Arnold Joseph Toynbee 3 Suresh Steven

2 Arnold Joseph Toynbee 3 Suresh Steven ن) ی گ ن ا ی م ي ش ز و م آ ت ي ر ي د م و ی ر ب ه ر ه م ا ن ل ص ف ر ا س م ر گ د ح ا و ي م ال س ا د ا ز آ ه ا گ ش ن ا د 2 9 3 1 ز ی ی ا پ 3 ه ر ا م ش م ت ف ه ل ا س 5 9-12 1 ص ص ي و گ ل ا ه ا گ د ي د ز ا

More information

Journal of Sociological researches, 2014(summer), Vol.8, No.2

Journal of Sociological researches, 2014(summer), Vol.8, No.2 پژوهشهای جامعه شناختی سال ه ش ت م / ش م ا ر ه د و م / تابستان 39 Journal of Sociological researches, 2014(summer), Vol.8, No.2 ز ن ا ن 5) 1 آ س ی ب ش ن ا س ی ا ح س ا س ا م ن ی ت ا ج ت م ا ع ی ز ن ا ن د

More information

) 0 2 ص 4931 ی س ا ی ل ا و ر و پ ر و ش ا س ( د ش ا ب ه ت ش ا د ن د و ج و ا ه ن آ ت ی و ر و

) 0 2 ص 4931 ی س ا ی ل ا و ر و پ ر و ش ا س ( د ش ا ب ه ت ش ا د ن د و ج و ا ه ن آ ت ی و ر و ه) ن ا خ د و ر ه) ن و م ن ه) د ن س و ن ش ه و ژ پ - م ل ع ه م ا ن ل ص ف ) ا ه ق ط ن م ز ر ه م ا ن ر ب ( ا ف ا ر غ ج 69 تابستان ه ر ا م ش م ت ف ه ل ا س 7-8 : ص ص ز ا ه د ا ف ت س ا ا ب ک ژ و ل و ک ا د ر ک

More information

Journal of Sociological Researches, 2017 (Spring), Vol.11, No.1

Journal of Sociological Researches, 2017 (Spring), Vol.11, No.1 پژهشهای جامعه شناختی سال ی ا ز د ه م / ش م ا ر ه ا ل / بهار 6931 Journal of Sociological Researches, 2017 (Spring), Vol.11, No.1 چ ك ي د ه ب ر ر س ی ت ب ی ی ن ع ا م ل پ ی ش ز م ی ن ه ا ی م ث ر ب ر ت ع

More information

ا ز و م آ ش ن ا د ی ا ر ب ی ن ی ر ف آ ر ا ک ش ز و م آ ی س ر د ه م ا ن ر ب ی و گ ل ا ی ح ا ر ط ه ط س و ت م ل و ا ه ر و د 4

ا ز و م آ ش ن ا د ی ا ر ب ی ن ی ر ف آ ر ا ک ش ز و م آ ی س ر د ه م ا ن ر ب ی و گ ل ا ی ح ا ر ط ه ط س و ت م ل و ا ه ر و د 4 زشی و م آ ت دیری م و ی ر ب ه ر ه م ا ل ص ف ر ا س م ر گ د ح ا و می ال س ا د ا ز آ ه ا گ ش ا د 7 9 3 1 ا ت س ب ا ت 2 ه ر ا م ش م ه د ز ا و د ل ا س 5 2-39 ص ص ا ز و م آ ش ا د ی ا ر ب ی ی ر ف آ ر ا ک ش ز و

More information

«الن» تنها ساع تساز یکی از شهرهای اطراف بود. قیم تهای او بال بود چون مشتر یها م یخواستند هر طور شده یکی از ساع تهایش را داشته باشند.

«الن» تنها ساع تساز یکی از شهرهای اطراف بود. قیم تهای او بال بود چون مشتر یها م یخواستند هر طور شده یکی از ساع تهایش را داشته باشند. درصد پنج بعلوه زمین فابین تمرین را فردا ی سخنران متن دیگر یکبار بود نزده هیجا که حالی در نزدیک واقعیت به رویاهایش اکنون و بود مقام و قدرت هی تشن او کرد. اما یساخت م زیورآلت و جواهر نقره و طل با که بود

More information

ر ی د م ی د ه م ر. ک س م

ر ی د م ی د ه م ر. ک س م ه) ع ل ا ط م ت ی ف ی ک د- ی س ی ی ا ض ف ت ل ا د ع ه ب ي ب ا ي ت س د ت ه ج ی د ر ک ی و ر ی ر ه ش ن ک س م ی ف ی ک و ی م ک ی ب ا ی ز ر ا ) ی و ض ر ن ا س ا ر خ ن ا ت س ا ی ر ه ش ق ط ا ن م ی: د ر و م ی ر ی

More information

101-971005 زبان انگلیسی 80 دهم ریاضی /تجربی/انسانی دانش آموز عسیس شما می توانیذ پاسخنامه امتحان را دو ساعت پس از پایان امتحان در پورتال مذرسه مالحظه نمائیذ. www.bagheralolum.sch.ir الف( کلم ای در م ریخت

More information

ی و ن ه ع ل ق د و م ح م ن

ی و ن ه ع ل ق د و م ح م ن ز ا ه د ا ف ت س ا ا ب ه خ ر چ و د ی ا ه ر ی س م د ا ج ی ا ت ه ج ن ا ه ف ص ا ر ه ش 3 ه ق ط ن م ر ب ا ع م ی د ن ب ت ی و ل و ا AHP ی ب ت ا ر م ه ل س ل س ل ی ل ح ت د ن ی آ ر ف ک ی ن ک ت ی ی و ن ه ع ل ق د و

More information

آ ر ی ث أ ت و ن ا ر گ ی ز ا ب ر ب د ی ک أ ت ا ب ه ی ر و س ن ا ر ح ب ل ی ل ح ت س

آ ر ی ث أ ت و ن ا ر گ ی ز ا ب ر ب د ی ک أ ت ا ب ه ی ر و س ن ا ر ح ب ل ی ل ح ت س ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ی ن ا س ن ا ی ا ی ف ا ر غ ج ر د و ن ی ا ه ش ر گ ن 6931 زمستان ل و ا ه ر ا م ش م ه د ل ا س ن آ ر ی ث أ ت و ن ا ر گ ی ز ا ب ر ب د ی ک أ ت ا ب ه ی ر و س ن ا ر ح ب ل ی ل

More information

گر وه آموزشی بهدا شت روان جلسه چهارم ش رح و تفسیر مثنوی معنوی ارثی الهام بخ ش جهت است فاده عملی تج ربی و روانشناسی تعا لی م مثن وی معنوی رد زندگی روزمره ربای ردونی کردن تعا لی م موالان و بهدا شت روان www.behdashteravan.com

More information

د م عرب ن م ا لعم س ي د ر يز م

د م عرب ن م ا لعم س ي د ر يز م ي ش ز و م آ ت ي ر ي د م و ی ر ب ه ر ه م ا ن ل ص ف ر ا س م ر گ د ح ا و ي م ال س ا د ا ز آ ه ا گ ش ن ا د 2 9 3 ز ی ی ا پ 3 ه ر ا م ش م ت ف ه ل ا س 9 2-8 4 ص ص ا ي ن م ش ا ه م ا ر ه ش ن ا ن آ ی ل غ ش د ر

More information

-M l/min -P V DC -L- 0 2 bar

-M l/min -P V DC -L- 0 2 bar SEPPM :epyt /rotaluger erusserp lanoitroporp detautca tolip ro evlav detautca yltcerid رگوالتور پروپورشنال مدل MPPES تنظیم با سیگنال DC) V) 10 0 یا جریان (ma) 20 4 -M- 230 8500 l/min -P- 18 30 V DC -L-

More information

StarCalendar. github.com/ilius/starcal. twitter.com/saeedgnu

StarCalendar. github.com/ilius/starcal. twitter.com/saeedgnu StarCalendar github.com/ilius/starcal saeed.gnu@gmail.com twitter.com/saeedgnu ۱ اهداف پروژه هدف اولیه : نیاز شخصی هدف نهایی : برآورده کردن هم هه انتظارات یک کاربر ایرانی گنو / لینوکس از یک تقویم اهداف

More information

9 ز ی ی ا پ / سوم شماره / دهم سال شناختی جامعه پژوهشهای Journal of Sociological Researches, 2016 (Autumn), Vol.10, No.3 ن ا ن ک ر ا ک لی غ ش د ر ک ل م ع ا ب هیجانی هوش و فرهنگی هوش بین ه ط ب ا ر سی ر ر

More information

ا آ راه و ده ای ای ر ا ت و ف ا و د دارد. م ا در و ات آی ز ن م رآ ی د ر ن آی ز ن از م ا ار و م ا ار ی رد ا ده در ز ن

ا آ راه و ده ای ای ر ا ت و ف ا و د دارد.   م ا در و ات آی ز ن م رآ ی د ر ن آی ز ن از م ا ار و م ا ار ی رد ا ده در ز ن Panda Cloud Fusion 1! ای ت م ا در و ات آی ز ن : ا ه آن ا آی ات ز ن د ی دا و د از س ا ت ز و و از ر ر ا ا ز د ر دی ا ار ی و م ی د و راه ا ازی. د ز ذ ی و ه آ ت ا ه و ا ت آن دد ( ات ر) م رآ ی د ر ن آی ز ن

More information

ز ا س ه ب و ی ز ا س و ن ر د ه ن ا ی و ج ت ک ر ا ش م د ر ک ی و ر ن

ز ا س ه ب و ی ز ا س و ن ر د ه ن ا ی و ج ت ک ر ا ش م د ر ک ی و ر ن ه د ن س ی و ن ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ی ا ه ق ط ن م ی ز ی ر ه م ا ن ر ب ( ا ی ف ا ر غ ج 7 9 3 ن ا ت س ب ا ت 3 ه ر ا م ش م ت ش ه ل ا س 7 2-2 2 : ص ص ی ز ا س ه ب و ی ز ا س و ن ر د ه ن ا ی و ج

More information

ک ت س ا ی ع ا م ت ج ا ب س ا ن م ر ت س ب ع ق ا و ر د و ی د ر ف ا ت ت س ا ی ع ا م ت ج ا ی ر م ا ر ت ش ی ب ق ال خ ا. ت س ا ه

ک ت س ا ی ع ا م ت ج ا ب س ا ن م ر ت س ب ع ق ا و ر د و ی د ر ف ا ت ت س ا ی ع ا م ت ج ا ی ر م ا ر ت ش ی ب ق ال خ ا. ت س ا ه زش و م آ ت در م و ر ب ه ر ه م ا ن ل ص ف ر ا س م ر گ د ح ا و م ال س ا د ا ز آ ه ا گ ش ن ا د 7 9 3 1 ن ا ت س ب ا ت 2 ه ر ا م ش م ه د ز ا و د ل ا س 7 8 1-21 0 ص ص ق ال خ ا و ع ا م ت ج ا ت ل و ئ س م ا ه ه

More information

د و ش ی م ر ا ک ق ال خ ا ح ال ص ا د ر ک ی و ر س ا س ا ر ب ی ن ا م ز ا س.

د و ش ی م ر ا ک ق ال خ ا ح ال ص ا د ر ک ی و ر س ا س ا ر ب ی ن ا م ز ا س. 6931 تابستان / م و د ه ر ا م ش / م ه د ز ا ی سال شناختی جامعه پژوهشهای Journal of Sociological Researches, 2017 (Summer), Vol.11, No2 ی ا ه ن ا م ز ا س ر د ن آ ی م ر ه ا ط ا ق ن ی ی ا س ا ن ش و ی ن ا م

More information

ق ن س ر ه ش ر د م و د ه ط س و ت م ع ط ق م ن ا م ل ع م ی ل غ ش ک

ق ن س ر ه ش ر د م و د ه ط س و ت م ع ط ق م ن ا م ل ع م ی ل غ ش ک شی ز و م آ ت دیری م و ی ر ب ه ر ه م ا ل ص ف ر ا س م ر گ د ح ا و می ال س ا د ا ز آ ه ا گ ش ا د 5931 تابستا 2 ه ر ا م ش م ه د ل ا س 7 9-2 2 1 ص ص ق ا ی ت ش ا ا ب آ ه ط ب ا ر و ا ر ی د م ی ا ه ف ر ح ق ال

More information

د ه د.. ) Lopez. 2006; Rujinan. 2006(. ) Anderson et.al,1994;carrillat et.al,2009(

د ه د.. ) Lopez. 2006; Rujinan. 2006(. ) Anderson et.al,1994;carrillat et.al,2009( ن و ی س ن د ه) ف ص ل ن ا م ه ع ل م ی- پ ژ و ه ش ی ج غ ر ا ف ی ا ( ب ر ن ا م ه ر ی ز ی م ن ط ق ه ا ی ) س ا ل ه ش ت م ش م ا ر ه 4 پاییز 1397 ص ص : -287 267 ن ق ش و ی ژ گ ی ه ا ی م ن ط ق ه ا ی د ر مناطق شهری

More information

Scanned by CamScanner

Scanned by CamScanner Scanned by CamScanner Scanned by CamScanner Scanned by CamScanner Scanned by CamScanner Scanned by CamScanner تکلیف زیست شناسی سال دهم تجربی نام دبیر: طباطبایی مطالعه فصل های 5 و 6 جهت آمادگی برای امتحان

More information

آ ع ا و ن ا و ک ی ن و ر ت ک ل ا ت ر ا ج ت م ی ه ا ف م ا ب ی ی ا ن ش آ. 2 ش ز ر ا ه ر ی ج ن ز ر ب ک ی ن و ر ت ک ل ا ت ر ا ج ت ر ی ث ا ت ا ب ی ی ا ن ش

آ ع ا و ن ا و ک ی ن و ر ت ک ل ا ت ر ا ج ت م ی ه ا ف م ا ب ی ی ا ن ش آ. 2 ش ز ر ا ه ر ی ج ن ز ر ب ک ی ن و ر ت ک ل ا ت ر ا ج ت ر ی ث ا ت ا ب ی ی ا ن ش پ ن ج م: ف ص ل ا ی ن ت ر ن ت و س ی س ت م ه ا ی ح س ا ب د ا ر ی ا ط ال ع ا ت ی 1 س پ ز ا ه ع ل ا ط م ن ی ا ه د ن ن ا و خ ل ص ف ا ب م ی ه ا ف م ل ی ذ ا ن ش آ د: و ش ی م ر و د ه ا ر ت ا ط ا ب ت ر ا ی ا ه

More information

ل ا د ب ع ا ض ر د م ح م 1 ر ا ب خ ا د م ح م ن

ل ا د ب ع ا ض ر د م ح م 1 ر ا ب خ ا د م ح م ن ت ب ا ق ر ه ص ر ع ق ا ر ع ن ا ت س د ر ک ن ا د ی م ه د ر خ ه ی ک ر ت و ن ا ر ی ا ی ا ه ق ط ن م ی ا ه ن ا د ی م ه ل ا د ب ع ا ض ر د م ح م 1 ر و پ ن ا ر ی ا ن ا ر ه ت ت ا ق ی ق ح ت و م و ل ع د ح ا و ل ل م

More information

س ی ر و ت ت ع ن ص ه ا گ ی ا ج ر ظ ن ه ط ق ن ز ا ی

س ی ر و ت ت ع ن ص ه ا گ ی ا ج ر ظ ن ه ط ق ن ز ا ی ه د ن ی آ ز ا د ن ا م ش چ و ی ر گ ش د ر گ ه م ا ن ل ص ف 3931 تابستان 3 ه ر ا م ش م ر ا ه چ ل ا س 7-22 ص ص ی ب د و ش ي ك ي ر گ ش د ر گ د ص ا ق م ي ق ي ب ط ت ه س ي ا ق م م س ی ر و ت ت ع ن ص ه ا گ ی ا ج ر

More information

احکام مربوط به سفر کودک ) ابتدایی) متثیل سوال شکل داستان جدول و دعا دفتر تبلیغات اسلامیحوزۀ علمیە قم معاونت فرهنگی و تبلیغی

احکام مربوط به سفر کودک ) ابتدایی) متثیل سوال شکل داستان جدول و دعا دفتر تبلیغات اسلامیحوزۀ علمیە قم معاونت فرهنگی و تبلیغی ݐ ف عنوان موضوع مخاطب قالب های بکار گرفته شده تهیه و تدوین تنظیم و اراي ه سفر احکام مربوط به سفر کودک ) ابتدایی) متثیل سوال شکل داستان جدول و دعا دفتر تبلیغات اسلامیحوزۀ علمیە قم معاونت فرهنگی و تبلیغی

More information

د ا ر ی ر س م ه ش ق ن ز ا ت ا ر ا ظ ت ن ا ن ی ج و ز ن س ف ال ت خ ا ر ه و ش ت ن و ش خ ی گ د ن ز ر و م ا ر د ت ر و ش م

د ا ر ی ر س م ه ش ق ن ز ا ت ا ر ا ظ ت ن ا ن ی ج و ز ن س ف ال ت خ ا ر ه و ش ت ن و ش خ ی گ د ن ز ر و م ا ر د ت ر و ش م ر 6 ف ن 2 ه ا م 3 9 ن ا ت س ب ا ت / م و د ه ر ا م ش / م ت ش ه سال شناختی جامعه پژوهشهای Journal of Sociological researches, 2014(summer), Vol.8, No.2 ز ی ر ب ت ر ه ش ن ی ج و ز ج ا و د ز ا ای ق ب ع ب ا

More information

و پ ش ن ا د ی د ا ه ل ا د ب ع د ی س ن

و پ ش ن ا د ی د ا ه ل ا د ب ع د ی س ن ( ا ه اه گ ت ن و ک س م ت ک ت ت م ه ا و ع ا ر ز د ع ت س م ا ه ن م ز ن و گ ر گ د ر ب ن ش ن ر ه ش ا ر پ ت ال و ح ت ر ث ا ت ن ا ر ه ت ۵ ۸ ۳ ۱ ب و ص م م ر ح ت ر د م و ز ر ه م ا ن ر ب ر د ن آ 1 ا ن ش آ ن ا ر

More information

س ل ب ا ب ر ه ش : ه ع ل ا ط م 4 د ی ک چ.

س ل ب ا ب ر ه ش : ه ع ل ا ط م 4 د ی ک چ. د) ر و م 5 9 ن ا ت س م ز / چهارم شماره / دهم سال شناخت جامعه پژوهشها Journal of Sociological Researches, 2016 (Winter), Vol.10, No.4 ر ه ش ه ب ق ح ق ق ح ت ن ا ز م ر ب ر ه ش ا ض ف بت و ل ط م ا ه ص خ ا ش

More information

ن ا ر ه ت ر ه ش ن ا ن ا و ج : ی د ر و م 1

ن ا ر ه ت ر ه ش ن ا ن ا و ج : ی د ر و م 1 ) ه ع ل ا ط م 6931 بهار / ل و ا ه ر ا م ش / م ه د ز ا سال شناخت جامعه پژوهشها Journal of Sociological Researches, 2017 (Spring), Vol.11, No.1 ن ا ن ا و ج ن ا م ر د ج ا و د ز ا ه ب ت ب س ن ت ب غ ر ب و ا

More information

2. Jones-Mason 3. Mikulincer 4. Burke

2. Jones-Mason 3. Mikulincer 4. Burke ف ص ل ن ا م ه ر ه ب ر ی و م دیری ت آ م و زشی د ا ن ش گ ا ه آ ز ا د ا س ال می و ا ح د گ ر م س ا ر س ا ل ی ا ز د ه م ش م ا ر ه ز م س ت ا ن 6 9 3 1 ص ص : 5-7 3 9 س ا خ ت و ا ع ت ب ا ر ی ا ب ی ا ب ز ا ر ا

More information

2 Uwameiye, &Ojikutu 3 Ndagana, &Onifade 4 Co-teaching 5 Coltrane, 6 Friend, & Cook.

2 Uwameiye, &Ojikutu 3 Ndagana, &Onifade 4 Co-teaching 5 Coltrane, 6 Friend, & Cook. ي ش ز و م آ ت ي ر ي د م و ی ر ب ه ر ه م ا ل ص ف ر ا س م ر گ د ح ا و ي م ال س ا د ا ز آ ه ا گ ش ا د 3931 زمستا 4 ه ر ا م ش م ت ش ه ل ا س 9-0 2 ص ص د ی س 1 ی د م ح ا ی ل ع م ال غ د ی ع س م و ل ع س ر د ی

More information

ل ا م و س ر و ش ک ی ی ا ی ر د ق ط ا ن م ت ی ن م ا ر ب ی ی ا ی ر د ی د ز د ر ی ث ا ت ی

ل ا م و س ر و ش ک ی ی ا ی ر د ق ط ا ن م ت ی ن م ا ر ب ی ی ا ی ر د ی د ز د ر ی ث ا ت ی ی- م ی ر ک د ا ج س ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ی ن ا س ن ا ی ا ی ف ا ر غ ج ر د و ن ی ا ه ش ر گ ن 5931 تابستان م و س ه ر ا م ش م ت ش ه ل ا س ی ل ا م و س ر و ش ک ی ی ا ی ر د ق ط ا ن م ت ی ن م ا ر

More information

ر گ ش د ر گ ف د ه ی ا ه ا ت س و ر ی د ا ص ت ق ا ت ال و ح ت ر د ی ر گ ش د ر گ ش ق ن ل ی ل ح ت 1

ر گ ش د ر گ ف د ه ی ا ه ا ت س و ر ی د ا ص ت ق ا ت ال و ح ت ر د ی ر گ ش د ر گ ش ق ن ل ی ل ح ت 1 ه) د ن س ی و ن ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ) ی ا ه ق ط ن م ی ز ی ر ه م ا ن ر ب ( ا ی ف ا ر غ ج 7 9 3 1 ن ا ت س ب ا ت 3 ه ر ا م ش م ت ش ه ل ا س 9 7-0 9 : ص ص ی ر گ ش د ر گ ف د ه ی ا ه ا ت س و ر ی

More information

ن ا ت س ب ا ت م و س ه ر ا م ش م ه ن ل ا س ا و ق ت ه م ط ا ف ن ت س ا ه د ش ه ع ل ا ط م.

ن ا ت س ب ا ت م و س ه ر ا م ش م ه ن ل ا س ا و ق ت ه م ط ا ف ن ت س ا ه د ش ه ع ل ا ط م. ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ی ن ا س ن ا ی ا ی ف ا ر غ ج ر د و ن ی ا ه ش ر گ ن 1396 ن ا ت س ب ا ت م و س ه ر ا م ش م ه ن ل ا س ا ه ا ت س و ر ر د ی ت ی ر ی د م نهادی- د ع ب ه ب ه ج و ت ی ا ه س ی ا

More information

2 Hidden curriculum 3 Otewa, J

2 Hidden curriculum 3 Otewa, J شی ز و م آ ت دیری م و ی ر ب ر م ا ل ص ف ر ا س م ر گ د ح ا و می ال س ا د ا ز آ ا گ ش ا د 6931 تابستا 2 ر ا م ش م د ز ا ی ل ا س 9 2 1-17 4 ص ص ز ا ا پ ی س ر د م ا ر ب ب و ل ط م ی ا د ر و ا ت س د ی ی ا س

More information

Part One. Lesson 1. Exercise 1a. Exercise 1b.

Part One. Lesson 1. Exercise 1a. Exercise 1b. Part One Lesson 1 Exercise 1a. ۱. ك شو ر ك شو ر ی ك شو ره ا ك شو ره ائ ی ۲. ك ت اب ك ت اب ی ك ت ابه ا ك ت ابه ائ ی خ ان ه ه ا 2 خ ان ه ه ائ ی 2 ۳. خ ان ه خ ان ه ا ی 1 ۴. ق ل م ق ل م ی ق ل مه ا ق ل مه ائ

More information

ح ص ا ن ه د ی ع س ن ر پ ن ی ه م ن س د ر ب ز ت ب ع ل ن

ح ص ا ن ه د ی ع س ن ر پ ن ی ه م ن س د ر ب ز ت ب ع ل ن ه) ع ل ا ط م ه) د ن س و ن ش ه و ژ پ - م ل ع ه م ا ن ل ص ف ) ا ه ق ط ن م ز ر ه م ا ن ر ب ( ا ف ا ر غ ج 7 9 3 1 ن ا ت س ب ا ت 3 ه ر ا م ش م ت ش ه ل ا س 3 2 1-4 3 1 : ص ص ت ر د م ر د ب س ا ن م د ر ب ه ا ر

More information

ف ص ل ن ا م ه ر ه ب ر ی م دیری ت آ م ز شی د ا ن ش گ ا ه آ ز ا د ا س ال می ا ح د گ ر م س ا ر س ا ل ی ا ز د ه م ش م ا ر ه 3 پاییز 6931 ص ص : 4-9 3 1 رابطه سازمان ی ا د گ ی ر ن د ه ر ه ب ر ی ا خ ال ق ی ب

More information

) ل و ئ س م ه د ن س ی و ن ( ا ن ی م و ر م ی ه ا ر ب ا 2-

) ل و ئ س م ه د ن س ی و ن ( ا ن ی م و ر م ی ه ا ر ب ا 2- ه) ع ل ا ط م ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ی ن ا س ن ا ی ا ی ف ا ر غ ج ر د و ن ی ا ه ش ر گ ن 1396 پاییز م ر ا ه چ ه ر ا م ش م ه ن ل ا س ی گ د ن ز ت ی ف ی ک د و ب ه ب ر د د ن م ش و ه ی ر ه ش ت ا م

More information

2. United Kingdom, Mexico and Thailand

2. United Kingdom, Mexico and Thailand ه) د ن س ی و ن ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ) ی ا ه ق ط ن م ی ز ی ر ه م ا ن ر ب ( ا ی ف ا ر غ ج 6931 تابستان 3 ه ر ا م ش م ت ف ه ل ا س 1 4 2-27 6 : ص ص د ا ص ت ق ا و ی ر گ ش د ر گ ه ع س و ت ر ب ی

More information

ا ر ی ا ه و ق ل ا ب ت ی ف ر ظ 1-2- ر

ا ر ی ا ه و ق ل ا ب ت ی ف ر ظ 1-2- ر ن ا ر ي ا ي م ال س ا ي ر و ه م ج ي ا ه ت س ه ي س ا م ل پ ي د ا ك ي ر م آ ه د ح ت م ت ال ا ي ا ا ب ل ب ا ق ت ر د صادق محمد 1 ر و پ ی ی ح ی ن ا ر ی ا ن ا ر ه ت ن ا ر ه ت ه ا گ ش ن ا د ی س ا ی س ی ا ی ف ا

More information

ش خ و م ر گ ق ط ا ن م ر د ی ت ر ا ر ح ط ی ا ر ش ی ی ا س ا ن ش ر

ش خ و م ر گ ق ط ا ن م ر د ی ت ر ا ر ح ط ی ا ر ش ی ی ا س ا ن ش ر ( ه ل ا س د- ی ع س ک ش خ و م گ ق ط ا ن م د ی ت ا ح ط ی ا ش ی ی ا س ا ن ش ا س م گ ه ش ی ا م ع م ب ن آ ی ث أ ت و ی ب ا ی م ا ک د ی ع س ن ا ی ا ان ن م س ت ا ق ي ق ح ت و م و ل ع د ح ا و ي م ال س ا د ا ز آ

More information

ر ب ل ک ر د ق ال ط ه ب ج ا و د ز ا ت ب س ن. ت س ا ه د و ب ه ا ر م ه ن ا س و ن ا ب ق ال ط ه ب ج ا و د ز ا ت ب س ن و ق ال ط ج ا و د ز ا و

ر ب ل ک ر د ق ال ط ه ب ج ا و د ز ا ت ب س ن. ت س ا ه د و ب ه ا ر م ه ن ا س و ن ا ب ق ال ط ه ب ج ا و د ز ا ت ب س ن و ق ال ط ج ا و د ز ا و 5 9 ن ا ت س م ز / چهارم شماره / دهم سال شناختی جامعه پژوهشهای Journal of Sociological Researches, 2016 (Winter), Vol.10, No.4 5 8 3 1 4-9 3 1 ی ا ه ل ا س طی ن ا ت س د ر ک ن ا ت س ا ق ال ط و ج ا و د ز ا

More information

ت س ا ی ع ی ب ط ت ا ر ط ا خ م ت ی ر ی د م ر د ی ع ا م ت ج ا ه ی ا م ر س ی

ت س ا ی ع ی ب ط ت ا ر ط ا خ م ت ی ر ی د م ر د ی ع ا م ت ج ا ه ی ا م ر س ی ش ه و ژ -پ م ل ع ه م ا ن ل ص ف ) ا ه ق ط ن م ز ر ه م ا ن ر ب ( ا ف ا ر غ ج 396 بهار ه ر ا م ش م ت ف ه ل ا س 77-89 ص: ص ژ ئ آ ا ه اه گ ت ن و ک س ر ع ب ط ت ا ر ط ا خ م ت ر م ر ع ا م ت ج ا ه ا م ر س ش ق ن

More information

Companies ) ل ی ت س ا ل ا ر ن ج ( ی ت ل و د ت ک ر ش و د ز ا ) )290=N ب خ ت ن م ه

Companies ) ل ی ت س ا ل ا ر ن ج ( ی ت ل و د ت ک ر ش و د ز ا ) )290=N ب خ ت ن م ه Journal of Industrial/Organization Psychology Vol. 3/Issue10/Spring 2012 PP: 95-106 ی ن ا م ز ا س / ی ت ع ن ص ی س ا ن ش ن ا و ر ه م ا ن ل ص ف 1 9 3 1 ر ا ه ب م ه د ه ر ا م ش. م و س ل ا س 5 9-6 0 1 : ص

More information

ی و گ ت ف گ ی س ا ر ک و م د و ل ا ر ب ی ل ی س ا ر ک و م د ی ق ی ب ط ت ی ه س ی ا ق م ی

ی و گ ت ف گ ی س ا ر ک و م د و ل ا ر ب ی ل ی س ا ر ک و م د ی ق ی ب ط ت ی ه س ی ا ق م ی ه) د ن س ی و ن ی) ا ه ر و ش ک د ر ک ی و ر ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ی ن ا س ن ا ی ا ی ف ا ر غ ج ر د و ن ی ا ه ش ر گ ن 7 9 3 1 ن ا ت س ب ا ت م و س ه ر ا م ش م ه د ل ا س ی ی و گ ت ف گ ی س ا ر ک

More information

ئ ا س ر ا پ ا س ی ر پ 1

ئ ا س ر ا پ ا س ی ر پ 1 ه د ن ی آ ز ا د ن ا م ش چ و ی ر گ ش د ر گ ه م ا ن ل ص ف 3931 تابستان 3 ه ر ا م ش م ر ا ه چ ل ا س 1 8-6 9 ص ص ه ج و ت ا ب ر ا د ی ا پ ه ع س و ت ر د ی ل ح م ع م ا و ج ش ق ن ی س ر ر ب م ش ق ک ر ا پ و ئ ژ

More information

ا س ت اب ت3 ار ه م ش فت م ه ل اس

ا س ت اب ت3 ار ه م ش فت م ه ل اس ه) د ن س ی و ن ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ) ی ا ه ق ط ن م ی ز ی ر ه م ا ن ر ب ( ا ی ف ا ر غ ج 6931 تابستان 3 ه ر ا م ش م ت ف ه ل ا س 3 7 2-9 9 2 : ص ص ی ا ه ی ر ا ذ گ ت س ا ی س مدی آ ر ا ک ا ب

More information

ا ر د ن ز ا م ن ا ت س ا ر د ی ر گ ش د ر گ ت ع ن ص ی ح ت ف ش و ر س ن

ا ر د ن ز ا م ن ا ت س ا ر د ی ر گ ش د ر گ ت ع ن ص ی ح ت ف ش و ر س ن ه) د ن س و ن ش ه و ژ پ - م ل ع ه م ا ن ل ص ف ) ا ه ق ط ن م ز ر ه م ا ن ر ب ( ا ف ا ر غ ج 6931 پاز 4 ه ر ا م ش م ت ف ه ل ا س 9 6 1-15 8 : ص ص ه ع س و ت ا ت س ا ر ر د س ا س ت ن م ا ا ه ص خ ا ش و ا ک ا و

More information

2- IQ 3- Verbal-Linguistic Intelligence 4- Logical-Mathematical Intelligence

2- IQ 3- Verbal-Linguistic Intelligence 4- Logical-Mathematical Intelligence ي ش ز و م آ ت ي ر ي د م و ر ب ه ر ه م ا ل ص ف ر ا س م ر گ د ح ا و ي م ال س ا د ا ز آ ه ا گ ش ا د 4931 بهار 1 ه ر ا م ش م ه ل ا س 1 5-3 7 ص ص ه ب ا د و س 1 د ع س س ا ه د م ح ا ز و م آ ش ا د گ د ز ا ه ت

More information

ت ش ا د ی ر و ش ک ت ا م ی س ق ت ن و ن ا ق ر ب ی ت ی ن م ا د ع ب ت ی م ک ا ح ی ی ا ی ف ا ر غ ج ی ن گ م ه م د ع ی د ر ک ر ا ک ی

ت ش ا د ی ر و ش ک ت ا م ی س ق ت ن و ن ا ق ر ب ی ت ی ن م ا د ع ب ت ی م ک ا ح ی ی ا ی ف ا ر غ ج ی ن گ م ه م د ع ی د ر ک ر ا ک ی ف ص ل ن ا م ه ع ل م ی- پ ژ و ه ش ی ن گ ر ش ه ا ی ن و د ر ج غ ر ا ف ی ا ی ا ن س ا ن ی س ا ل د ه م ش م ا ر ه ا و ل زمستان 6931 ب ر ر س ی ن ظ ا م ت ق س ی م ا ت ک ش و ر ی د ر ا ی ر ا ن : م ط ا ل ع ه م و ر

More information

2. The Information Age: Economy, Society and Culture 3. Manuel Castells

2. The Information Age: Economy, Society and Culture 3. Manuel Castells س ی ا و ش- ف ص ل ن ا م ه ع ل م ی- پ ژ و ه ش ی ن گ ر ش ه ا ی ن و د ر ج غ ر ا ف ی ا ی ا ن س ا ن ی س ا ل ن ه م ش م ا ر ه س و م ت ا ب س ت ا ن 1396 ن ق ش و ا ح د ه ا ی ژ ئ و پ ل ی ت ی ک ی ا س ت ا ن ی د ر ط

More information

وزارت آموزش و پرورش ISBN

وزارت آموزش و پرورش ISBN پایۀ او ل )هفتم( دورۀ او ل متوسطه ١٣٩٢ 1 وزارت آموزش و پرورش سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی برنامهریزی محتوا و نظارت بر تألیف: دفترتألیف کتابهای درسی ابتدایی و متوسطه نظری نام کتاب: فارسی دورۀ او ل

More information

ه ش ر ق ا ب ش خ ب ی ا ه ا ت س و ر ی د ر و م ن

ه ش ر ق ا ب ش خ ب ی ا ه ا ت س و ر ی د ر و م ن ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ) ی ا ه ق ط ن م ی ز ی ر ه م ا ن ر ب ( ا ی ف ا ر غ ج 6931 زمستان 1 ه ر ا م ش م ت ش ه ل ا س 3 7 1-2 9 1 : ص ص ه ع ل ا ط م ن ا ر ی ا ی ی ا ت س و ر ه ع س و ت ر د ی ن ی ر

More information

ر ک ل م ع ر د ی ی ا ی ف ا ر غ ج و ی ن ا ک م ل م ا و ع و ا ه ص خ ا ش 1 ا ر ی ا ی ر و ا ن ف و م ل ع ی ا ه ک ر ا پ ی

ر ک ل م ع ر د ی ی ا ی ف ا ر غ ج و ی ن ا ک م ل م ا و ع و ا ه ص خ ا ش 1 ا ر ی ا ی ر و ا ن ف و م ل ع ی ا ه ک ر ا پ ی ي ر ت م ه م ن) م ا ع ل) ر- ض ا ح ق ی ق ح ت ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ی ن ا س ن ا ی ا ی ف ا ر غ ج ر د و ن ی ا ه ش ر گ ن 5931 تابستان م و س ه ر ا م ش م ت ش ه ل ا س د ر ک ل م ع ر د ی ی ا ی ف ا ر

More information

م تی پل ئوژ ی ر س بر زت ی علله ز

م تی پل ئوژ ی ر س بر زت ی علله ز ا ق ی ر ف آ ل ا م ش و ه ن ا ی م ر و ا خ ت ال و ح ت ل ا ب ن د ب ن ي ر ح ب ر د ن ا ی ع ی ش ت م و ا ق م ك ي ت ي ل پ و ئ ژ ی س ر ر ب ی ت ز ع هلل ا ت ز ع ن ا ر ه ت ت ا ق ي ق ح ت و م و ل ع د ح ا و ي م ال س ا

More information

ل ی شن ار ت ب ل ی ق له ا م ه طاف

ل ی شن ار ت ب ل ی ق له ا م ه طاف ن و ی س ن د ه) ن م و ن ه) د ر ف ص ل ن ا م ه ع ل م ی- پ ژ و ه ش ی ج غ ر ا ف ی ا ( ب ر ن ا م ه ر ی ز ی م ن ط ق ه ا ی ) س ا ل ه ش ت م ش م ا ر ه پاییز 97 ص ص : 5-58 ت و ز ی ع ف ض ا ی ی خ د م ا ت ب ه د ا ش

More information

ن ا ت س ب ا ت م و س ه ر ا م ش م ه ن ل ا س م

ن ا ت س ب ا ت م و س ه ر ا م ش م ه ن ل ا س م ی ش ه و ژ پ ی- م ل ع ه م ا ن ل ص ف ی ن ا س ن ا ی ا ی ف ا ر غ ج ر د و ن ی ا ه ش ر گ ن 1396 ن ا ت س ب ا ت م و س ه ر ا م ش م ه ن ل ا س م ال ي ا ر ه ش ي ك ي ز ي ف د ش ر ر ب ر ث ؤ م ل م ا و ع ي ب ا ي ز ر ا

More information

د ن ت س ه ن ا ر ی ب د ه. ه ا گ ش ن ا د ی م ل ع ت ی ئ ه و ض ع.

د ن ت س ه ن ا ر ی ب د ه.  ه ا گ ش ن ا د ی م ل ع ت ی ئ ه و ض ع. شی ز و م آ ت دیری م و ی ر ب ه ر ه م ا ل ص ف ر ا س م ر گ د ح ا و می ال س ا د ا ز آ ه ا گ ش ا د 5931 تابستا 2 ه ر ا م ش م ه د ل ا س 9-26 ص ص ی ر ب ه ر ی ا ه ه ف ل ؤ م س ا س ا ر ب ج و س ا ی ر ه ش ا ر ی ب

More information

62 ف ص ل ن ا م ه ع ل م ی پ ژ و ه ش ی ج غ ر ا ف ی ا ( ب ر ن ا م ه ر ی ز ی م ن ط ق ه ا ی ) س ا ل ه ش ت م ش م ا ر ه چ ه ا ر م پ ا ی ی ز 1397 م ق د م ه م

62 ف ص ل ن ا م ه ع ل م ی پ ژ و ه ش ی ج غ ر ا ف ی ا ( ب ر ن ا م ه ر ی ز ی م ن ط ق ه ا ی ) س ا ل ه ش ت م ش م ا ر ه چ ه ا ر م پ ا ی ی ز 1397 م ق د م ه م ن و ی س ن د ه) م ط ا ل ع ه) ف ص ل ن ا م ه ع ل م ی- پ ژ و ه ش ی ج غ ر ا ف ی ا ( ب ر ن ا م ه ر ی ز ی م ن ط ق ه ا ی ) س ا ل ه ش ت م ش م ا ر ه 4 پاییز 1397 ص ص : 61-90 ن گ ر ش ی ک ال ن ب ر ب ر ن ا م ه ر ی

More information

ی ا ز ف ا ی س ا ی س و ی ع ا م ت ج ا ی د ا ص ت ق ا ت ی ع ض و د و ب ه ب ت ه ج م ه م ی ع ب ن م ن ا و ن ع ه ب و ه د ر ک ک ر د خوبی به ا ر ت ع ن ص ن ی ا ت

ی ا ز ف ا ی س ا ی س و ی ع ا م ت ج ا ی د ا ص ت ق ا ت ی ع ض و د و ب ه ب ت ه ج م ه م ی ع ب ن م ن ا و ن ع ه ب و ه د ر ک ک ر د خوبی به ا ر ت ع ن ص ن ی ا ت ف ص ل ن ا م ه ع ل م ی- پ ژ و ه ش ی ج غ ر ا ف ی ا ( ب ر ن ا م ه ر ی ز ی م ن ط ق ه ا ی ) س ا ل ه ف ت م ش م ا ر ه 2 بهار 196 ص ص : 269-285 ط ر ا ح ی چ ا ر چ و ب ت و س ع ه ک ا ر آ ف رینی د ر ص ن ع ت گ ر د

More information

1 -Mallory 2 - Sommer 3 -Malatest

1 -Mallory 2 - Sommer 3 -Malatest ف ص ل ا م ع ل م ی پ ژ و ش ی گ ر ش ا ی و ر ج غ ر ا ف ی ا ی ا س ا ی س ا ل م ش م ا ر چ ا ر م پاییز ت ح ل ی ل ی پ ی ر ا م و ا ب و ی ص ع ت ک ر م ا ب ر ی ش م و ا ث ر ا ت و پ ی ا م ا ی آ ب ر ت غ ی ی ر ک ا ر ب

More information